جامعه پویا -سریال برف بی صدا می بارد با رو شدن دست حبیب کیانی ( پوریا شکیبایی) وارد فاز جدیدی شده است. روند داستانی سریال برف بی صدا می بارد نشان می دهد که کارگردان در هر چند قسمت بیننده را با یک شوک روبه رو می کند و همین هم سریال را جذاب می کند.
به نظر می رسد بعد از اینکه حبیب دستش پیش سیمین رو شد و سیمین او را از زندگی اش حذف کرده است حالا حبیب سعی می کند طور دیگری به او ضربه بزند. او از خانواده شکیبا کینه به دل دارد و حالا به هر طریقی می خواهد زهرش را به این خانواده بریزد.
اما باید دید حبیب چطور می تواند اینکار را بکند. او پیش از این با وارد کردن دوستانش به شرکت توانسته در همه بخش های شرکت نفوذ کند یکی از این افراد امیر است. او از دوستان حبیب است که برای برقراری رابطه عاطفی با سهیلا استخدام شده و با نقشه حبیب به سهیلا نزدیک شد تا او را تحریک کند سهمش را از شرکت بگیرد. حالا حبیب که همه راهها به او بسته شده از برگ های برنده اش استفاده خواهد کرد. یکی از این برگ ها امیر است او اینبار تلاش می کند از سوی امیر به خانواده شکیبا ضربه بزند و باید دید آیا امیر که حالا به سهیلا دل بسته حاضر است با حبیب همکاری کند یا خیر
اما در این میان سهیلا که به سعید پسر عمه اش دلبسته بود با دیدن پای قطع شده سعید از تصمیمش برای ازدواج با او منصرف می شود امیر که فرصت را مناسب دیده به سهیلا نزدیک می شود. امیر که سابقه زندان دارد و خواهرش و خودش از ثروت خانواده شکیبا خبر دارند سهیلا را فرد مناسبی برای ازدواج می بیند و علاقه همراه با طمع باعث می شود هرچه بیشتر به او نزدیک شود.
از سویی حالا سهیلا آنقدر به امیر اطمینان کرده است و آنقدر امیر روی او نفوذ دارد که وقتی می خواهد حبیب را از شرکت بیرون کند پیشنهاد می دهد امیر جایگزین او شود اما سیمین قبول نمی کند.
نزدیک شدن منظر و سعید
در کرمان منظر و سعید به واسطه زمین عمه گور به هم نزدیک شده اند منظر زمین عمه گوهر را گرفته و خانه ای به او داده و حالا فردی روی آن زمین دست گذاشته است. حالا سعید و منظر به دنبال حل مشکل هستند. سعید که هنوز دلشکسته پاسخ منفی سهیلا است فعلا به کسی فکر نمی کند اما علاقه منظر به سعید را می توان در واکنش های او دید. حالا نزدیکی این دو یک عشق جدید را نوید می دهد اما قطعا گره ای در این عشق خواهد بود.
گره عشق سعید و منظر چیست
سعید هنوز از سهیلا دل نبریده سعید و برادرش حامد می دانند که امیر برای سهیلا تله گذاشته است و باید دید در این میان این دو برادر آیا می توانند سهیلا را از ازدواج با امیر منصرف کنند؟ سعید البته نقش یک قهرمان را در این بخش از قصه خواهد داشت و باید دید آیا او حاضر است از سهیلا بگذرد و با منظر ازدوج کند یا اینکه خودش را به آب و آتش می زند تا سهیلا را از گزند امیر دور نگه دارد.