جامعه پویا -مردان خشنی که به اتهام ربودن مرد پولدار بازداشت شدهاند، مدعی هستند از سوی زنی جوان برای گوشمالی دادن شاکی اجیر شده بودند.
به گزارش جوان، چندی قبل مرد ۴۰ سالهای به نام بهنام در تهران سراسیمه به اداره پلیس رفت و از سه مرد ناشناس به اتهام آدمربایی و ضرب و جرح و سرقت اموالش شکایت کرد.
تصادف صوری
شاکی در توضیح ماجرا گفت: «من پولدار هستم و وضع مالی خوبی دارم و در خرید و فروش املاک و وسایل خانه فعالیت میکنم. چند ساعت قبل با خودروی گرانقیمتم در یکی از خیابانهای شمال تهران در حال رفتن به دفتر کارم بودم که یک پژو ۲۰۶ با سه سرنشین جلوی من پیچید و با خودرویم برخورد کرد. خودرو کمی خسارت دید، اما من احساس کردم سرنشینان خودروی پژو عمدی به خودروی من زدهاند، چون هر سه نفر آنها ماسک به صورت و کلاه هم به سر داشتند تا قیافههایشان مشخص نباشد. همچنین با طرز پیچیدن آنها مشخص بود تصادف صوری است و قصد اخاذی دارند. از طرفی از مدتی قبل من با زن جوانی اختلاف داشتم و احتمال دادم که آنها از سوی آن زن اجیر شده باشند و میخواهند از من انتقام بگیرند. به همین خاطر به آنها گفتم که شکایتی بابت تصادف ندارم و خسارتی هم نمیخواهم. خواستم خودرویشان را از جلوی خودروی من کنار بکشند تا من بروم، اما سه مرد جوان قبول نکردند و اصرار داشتند از خودرو پیاده شوم و پس از بررسی تصادف، خسارتم را بگیرم. آنها میگفتند احتمال دارد من از آنها شکایت کنم و اصرار داشتند از خودرو پایین بیایم، اما من که از نیت آنها باخبر بودم قبول نکردم تا اینکه دو نفر از آنها پیاده شدند و مرا به زور سوار خودروی خودشان کردند و به راه افتادند.»
۲ ساعت شکنجه
وی ادامه داد: «سه مرد ناشناس با خودرو به اطراف تهران رفتند و مرا دو ساعت مورد ضرب و جرح و شکنجه قرار دادند. هر چقدر التماس میکردم، فایدهای نداشت و آنها فقط مرا کتک میزدند و بعد هم کارت عابرم را همراه رمزش به زور از من گرفتند که متوجه شدم ۸ میلیون تومان از کارتم به کارت دیگری انتقال دادهاند. ابتدا فکر کردم آنها فقط قصد سرقت دارند، اما بعد از حرفهایشان فهمیدم که از سوی همان زنی که با او اختلاف دارم، اجیر شدهاند. یکی از آنها گفت که اگر با آن زن اختلافم را حل نکنم دوباره به سراغم میآیند و این بار بلای بدتری سرم میآوردند. من از ترس قول دادم که اختلاف مالیام را با زن جوان حل کنم و آنها هم مرا در خیابان خلوتی از خودرو به پایین انداختند و فرار کردند.
آشنایی در میهمانی
وی درباره آشنایی با زن جوان هم گفت: «مدتی قبل در میهمانی که از سوی افراد پولداری برای سرمایهگذاری در پروژهای تشکیل شده بود با زن جوانی به نام حمیرا آشنا شدم. او به من ابراز علاقه کرد و پس از میهمانی ارتباط من با حمیرا ادامه داشت. من قصد داشتم با او ازدواج کنم، اما در رفت و آمدهای بعدی متوجه شدم او علاقهای به من ندارد و فقط میخواهد از من پول بگیرد. هر زمانی بیرون میرفتیم خریدهای آنچنانی میکرد و بعد هم میگفت کارتش را جا گذاشته است یا بهانه دیگری میگرفت و من مجبور بودم پول او را حساب کنم. فهمیدم او قصد اخاذی دارد، به همین خاطر تصمیم گرفتم ارتباطم را با او تمام کنم. بهانهای آوردم و از حمیرا خواستم ارتباطش را با من قطع کند، اما او قبول نمیکرد و مدعی بود مرا دوست دارد. من تصمیم خودم را گرفته بودم و حرفهای او هم اثری در من نداشت. وقتی حمیرا متوجه شد اصرارهایش فایدهای ندارد و من دیگر با او ارتباط برقرار نمیکنم و قصد ازدواج ندارم، شروع به تهدید کرد. فکر نمیکردم تهدیدهایش جدی باشد تا اینکه امروز سه مرد ناشناس به دستور او، مرا ربودند و مورد ضرب و جرح قرار دادند و الان از سه مرد آدمربا شکایت دارم.»
بازداشت ۲ متهم
با طرح این شکایت، پرونده به دستور قاضی محسن اختیاری، بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران برای رسیدگی و شناسایی آدمربایان در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت.
مأموران در نخستین بررسیها متوجه شدند متهمان ۸ میلیون از کارت شاکی به کارت مرد معتادی منتقل کردهاند که مرد معتاد مدعی است کارتش را فروخته است. پس از این مأموران تحقیقات خود را در شاخه دیگری ادامه دادند تا اینکه در بررسیهای بعدی موفق شدند شماره پلاک خودروی آدمربایان را به دست بیاورند. بررسی شماره پلاک نشان داد خودرو متعلق به مرد جوانی به نام فریبرز است؛ بنابراین مأموران، فریبرز را شناسایی و وی را بازداشت کردند.
متهم ابتدا منکر جرم خود شد، اما وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شد به آدمربایی و اخاذی با همدستی دو نفر از دوستانش اعتراف کرد.
بدین ترتیب مأموران پلیس دو متهم دیگر را تحت تعقیب قرار دادند و چند روز قبل موفق شدند یکی دیگر از متهمان را بازداشت کنند.
متهمان در بازجوییها اعتراف کردند از آنجایی که شاکی با زن جوانی اختلاف مالی دارد از طرف آن زن اجیر شده بودند تا شاکی را گوشمالی دهند. یکی از آنها گفت: «ما قصد آدمربایی نداشتیم و فقط میخواستیم شاکی اختلاف مالیاش را با زن جوان حل کند، به همین خاطر روز حادثه او را سوار خودرویمان کردیم و با او حرف زدیم. او هم قبول کرد و خودش ۸ میلیون تومان به ما داد و بعد هم ما رهایش کردیم.»
متهمان در ادامه به دستور قاضی پرونده برای تحقیقات بیشتر و مشخص شدن صحت و سقم اظهاراتشان در اختیار کارآگاهان پلیس قرار گرفتند.
همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه مأموران در تلاشند همدست فراری آدمربایان را بازداشت کنند.