2024/10/07
۱۴۰۳ دوشنبه ۱۶ مهر
پیشنهادات ما
قتل شوهر به خاطر بچه پرورشگاهی

قتل شوهر به خاطر بچه پرورشگاهی

زنی که به خاطر فرزند پرورشگاهی همسرش او را به قتل رسانده بود می گوید از کارش پشیمان است

جامعه پویا -شیوا متهم است كه در جریان دعوا با شوهر جوانش ناخواسته عصبانی شده و با كارد آشپزخانه ضربه‌ای سمت او پرت كرده، او را كشته و اكنون باید در انتظار محاكمه و مجازات باشد. چشم به بخشش مادرشوهرش دوخته است، اما نمی‌داند سرنوشتش چه می‌شود. در «پشت صحنه یك جنایت» این هفته با این زن كه به اتهام شوهركشی بازداشت شده گفت‌و‌گو كردیم كه می‌خوانید.

جام جم نوشت:براساس اوراق پرونده، شامگاه هفدهم شهریور امسال ساكنان ساختمانی حوالی خیابان مجیدیه صدای كمك‌خواهی زنی 28 ساله را شنیدند كه فریاد می‌زد شوهرم را اشتباهی با چاقو زدم، كمكم كنید. همسایه‌ها شوهر زخمی‌اش را به بیمارستان بردند، اما او به‌دلیل شدت خونریزی فوت كرد. حالا او به اتهام شوهركشی در بازداشت به‌سر می‌برد و در برابر مجازات قصاص قرار گرفته است.


كاش چاقو دستم نبود
شیوا روی صندلی كنار مامور بدرقه نشسته است. چشمانش را از آدم‌هایی كه در سالن دادسرا در رفت و آمد هستند می‌دزدید. چادر را روی دستبندش می‌كشد تا كسی نفهمد او متهم است. زیر لب می‌گفت نمی‌خواستم شوهرم را بكشم. نمی‌خواستم قاتل شوم. ای كاش زمان به عقب بازمی‌گشت و الان اینجا نبودم. قبل انتقال او به زندان گفت‌و‌گویی با زن جوان داشتیم كه در ادامه می‌خوانید.

 

با شوهرت چطور اشنا شدی؟
چندسال پیش وقتی در مغازه‌ای كار می‌كرد، در رفت و آمد به آنجا با وی آشنا شده و ازدواج كردم، اما پسری داشت كه فرزندخوانده‌اش بود. او و همسر اولش بچه‌دار نمی‌شدند و این بچه را از پرورشگاه آورده بودند. می‌خواست او را برای همیشه نزد خودش بیاورد. من مخالف بودم و می‌خواستم نزد مادرخوانده‌اش بماند، اما همسرم قبول نمی‌كرد و می‌خواست بچه پیش خودش باشد.


خودت هم پیش از این ازدواج کرده بودی؟
در میان دختران فامیل، تنها دختری بودم كه ازدواج نكرده و مدام از اطرافیان و اقوام سركوفت و زخم زبان می‌شنیدم. شرایط روحی بدی داشتم و برای خلاصی از این موضوع با مردی كه به من ابراز علاقه‌مندی كرد و 22 سال ازمن بزرگ‌تر بود ازدواج كردم. فكر می‌كردم خوشبخت شوم كه نشد و بعد از یك‌سال جدا شدیم. شرایط زندگی و روحی‌ام خوب نبود و همین باعث شد در مدت زمان كوتاهی كه از طلاقم گذشته بود با مقتول آشنا شده و ازدواج كنم.


رفتارت با پسر‌خوانده شوهرت چطور بود‌؟
پسركوچولو خیلی شیطان و بازیگوش بود، اما به‌خاطر شوهرم با او كنار می‌آمدم. خودم فرزند نداشتم كه تجربه و احساس مادری را لمس كرده باشم. همین باعث شده بود كه از شوهرم بخواهم آن پسر نزد ما نیاید، اما شوهرم می‌گفت زن سابقش روحیه درستی ندارد و موافق نبود بچه نزد آن زن بماند.


از شب قتل بگو!
آن شب همه چیز عادی بود. در آشپزخانه نشسته بودم و مشغول كار بودم، شوهرم آمد و دوباره گفت می‌خواهم پسرم را به این خانه بیاورم. سر این حرف دعوایمان شد و سیلی محكمی به صورتم زد كه من هم عصبانی شدم و نفهمیدم در یك لحظه كارد آشپزخانه كه دستم بود را چطور سمتش پرت كردم كه به او اصابت كرد و زخمی شد. او كف آشپزخانه افتاد. شوكه شده و پاهایم قدرت حركت نداشت. همسایه‌ها را خبر كردم، آمدند و با اورژانس او را به بیمارستان بردیم كه فوت شد.


چرا فرار نكردی؟
شوهرم را دوست داشتم و ناخواسته او را كشتم. عذاب وجدان داشتم و نمی‌توانستم به همان حال رهایش كنم.


 دلت برای چه كسی تنگ شده؟
خانواده‌ام. وقتی آنها شنیدند كه شوهرم مرده و قاتل او شده‌ام خیلی ناراحت شدند و باورشان نمی‌شود. ای كاش به حرف‌های خانواده‌ام گوش می‌دادم و بعد از جدایی، دوباره ازدواج نمی‌كردم.


فكر می‌كنی قصاص شوی‌؟
فقط امیدوارم مادرشوهرم مرا ببخشد و بداند كه من قصد نداشتم او را داغدار پسرش كنم.


حرف آخر؟
 پشیمانم.


اول شرایط را ببینید بعد انتخاب كنید


در این پرونده زنی 28ساله ناخواسته و بعد از دعوا با شوهرش و در اوج عصبانیت دست به قتل او زد و در برابر مجازات قصاص قرار گرفت. او یك‌بار تصمیم اشتباه گرفت و با مردی ازدواج كرد كه 22سال از خودش بزرگ‌تر بود. بیشتر خانم‌ها چون تحمل زندگی به تنهایی را ندارند و بعد از جدایی از سوی خانواده حمایت نمی‌شوند، دوباره بعد از طلاق ازدواج می‌كنند. اغلب در انتخاب دوم هم اشتباه می‌كنند. در‌این پرونده هم متهم برای ازدواج دوم عجله كرد و بدون در‌نظر گرفتن شرایط با همسر دومش وارد زندگی مشترك شد.


این زن تجربه و مهارت لازم برای نگهداری از فرزند را نداشته و همین باعث شده از ورود فرزند همسرش به زندگی مشترك‌شان دچار وحشت و ترس شود. خانواده‌ها در این مواقع باید با فرزند خود منطقی و دوستانه صحبت كرده و شرایط بعد از ازدواج را برای او توضیح دهند و زوجین هم با اطلاع از شرایط یكدیگر انتخاب نهایی را انجام دهند.


موضوع دیگری كه در این پرونده وجود دارد، عدم كنترل خشم است. زن جوان در بازجویی‌ها مدعی شد كه ناخواسته و بر اثر یك لحظه عصبانیت همسرش را كشته كه این نشان از پایین بودن آستانه تحمل در این فرد است. افرادی كه آستانه تحمل پایینی دارند در عصبانیت، كنترلی بر خشم خود ندارند و واكنش‌هایی نشان می‌دهند كه عواقبی تلخ را همراه دارد.


در این پرونده بحث حقوقی حق ولی‌دم نیز وجود دارد. طبق ماده۳۵۱ قانون مجازات اسلامی ولی‌دم همان ورثه مقتول هستند. اما از طریق فرزند‌خواندگی قانونی نیز، رابطه نسبیت ایجاد نشده و نسب به‌اصطلاح قراردادی به‌وجود نمی‌آید. به همین منظور خانواده‌هایی كه فرزندی را به سرپرستی قبول می‌كنند، آثار قرابتی از قبیل ارث و حرمت حاصل از نكاح بین آنها و فرزند خوانده به‌وجود نمی‌آید. در این پرونده نه فرزندخوانده مقتول ارث می‌برد و نه جزو اولیای‌دم محسوب می‌شود و نمی‌تواند درخواست قصاص داشته باشد.
 

 

پیشنهادات ما
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.