جامعه پویا -دانیال، مردی حدودا 40ساله بود که به اتهام فریب یک دختر روستایی و فراریدادن وی از خانه و آزار و اذیت او، توسط مأموران اداره 16پلیس آگاهی تهران دستگیر شده بود.
پرونده او به چند سال پیش مربوط میشد، اما ماجرایی که او برای دختر روستایی رقم زد، خطری است که این روزها بیشتر از گذشته در کمین دختران نوجوان است. وقتی با او مواجه شدم، بهنظر نادم و پشیمان میرسید و از جرمش که پرسیدم، آهی کشید و گفت: خانم من واقعا پشیمان و شرمسارم، اما میدانم این چیزی را عوض نمیکند. بعد برایم توضیح داد: من مجردم و بیکار. تنها سرگرمی و تفریحم گوشی موبایلم بود که یک روز بهطور اتفاقی شمارهای را گرفتم و از صدا و لهجه آن سوی خط فهمیدم که با یک دختر ساده روستایی سر و کار دارم. همان لحظه فکری شیطانی به سرم زد. به او گفتم که مأمور هستم و در تعقیب یک باند بزرگ قاچاق دختران به او رسیدهایم و متوجه شدهایم عدهای قصد دزدیدن او و انتقالش به خارج از کشور را دارند. آنقدر ساده و خام بود که بهراحتی دروغهایم را باور کرد.
دانیال ادامه داد: به دختر نوجوان گفتم که قاچاقچیان قصد آسیبزدن به خانوادهات را دارند. پس بدون آنکه چیزی به کسی بگویی همین حالا به ترمینال برو و بلیتی برای تهران بگیر. ما اینجا تو را به یک محل امن منتقل میکنیم و وقتی قاچاقچیان انسان سراغت آمدند همه آنها را دستگیر میکنیم.
با تعجب از دانیال پرسیدم: او همه حرفهایت را باور کرد؟ سری تکان داد و گفت: بله و با توجه به چیزهایی که به وی گفته بودم بیخبر از خانوادهاش راهی ترمینال شد و چند ساعت بعد به تهران رسید. من که هنوز باورم نمیشد به این راحتی موفق به فریبش شدهام به استقبالش رفتم و او را بهاصطلاح برای محافظت به منزل مجردی یکی از دوستانم بردم. آنجا بود که دختر بینوا به نقشه شیطانیام پی برد، اما دیگر دیر شده بود. آنقدر پست شده بودم که بیتوجه به گریههایش چندین روز او را در آن خانه زندانی کردم و مورد آزار و اذیت قرار دادم. تصمیم گرفته بودم هر وقت خسته شدم، او را اطراف ترمینال رها کنم و مطمئن بودم که کسی نمیتواند مرا شناسایی کند، اما خبر نداشتم که او قبل از آمدن نامهای برای والدینش نوشته و توضیح داده برای محافظت از خانواده و همکاری با پلیس مجبور است مدتی آنها را ترک کند و بعد از اتمام ماجرایی که درگیرش شده به خانه بازمیگردد. خانواده دختر نیز با دیدن نامه پلیس را در جریان قرار دادند و مأموران با سرنخهایی که داشتند قبل از آنکه بتوانم آن دختر را در خیابان رها کنم، مرا دستگیر کردند. حرفهای دانیال و اینکه آن دختر به همین راحتی فریب وی را خورده بود، تکاندهنده بود؛ به همین دلیل است که همیشه پلیس اعتقاد دارد که بهترین راهکار برای مقابله با این آسیبها پیشگیری است و پیشگیری تنها با آموزش و آگاهسازی حاصل میشود. پس به جای انکار وجود بیماران و منحرفان آزارگر در جامعه، با کودک و نوجوان خود صحبت کنید و با زبان و واژههای متناسب با سن و میزان درک وی، با او سخن گفته و نکات هشداری را به او بیاموزید.