جامعه پویا -حدود دو ماه از فصل سوم خنداننده شو میگذرد؛ مسابقهای که به تازگی مرحله نیمه نهاییاش برگزار شده است. یکی از چهار مربی شرکت کنندههای این مسابقه، یزدان فتوحی است که قبلا در کارهای طنز زیادی مانند «خنده بازار»، «ناخونک» و... دیده شده بود. او البته جدای از بازیگری، سابقه نویسندگی و کارگردانی کارهای زیادی برای سینما و تلویزیون دارد و این روزها تجربه سالها فعالیت هنری اش را به کمدین های تازه نفس «خندوانه» منتقل میکند. سراغ یزدان فتوحی رفتیم و از تجربه همکاری با رامبد جوان و حواشی مسابقه «خنداننده شو 3» پرسیدیم.
از تجربه حضور در «خندوانه» بگویید. آیا تا حالا با رامبد جوان همکاری داشتهاید؟
از فصل اول «خندوانه»، چندین بار قرار بود که با هم کار کنیم ولی هیچ وقت شرایطمان مهیا نبود. هرکدام درگیر کار خودمان بودیم و وقتمان هماهنگ نبود. این بار شرایط فراهم شد تا با هم باشیم و خوشحالم.
این سالها در کارهای کمدی و غیرکمدی زیادی حضور داشتید، اما هیچ وقت به عنوان استندآپ کمدی اجرا نکردید. چطور به عنوان مربی «خنداننده شو» انتخاب شدید؟
استندآپ کمدی چیز جداگانهای از نمایش نیست. آن وقتی که استندآپ کمدی مد نبود و قبل از مسابقات «خنداننده شو»، من یک بار به برنامه «خندوانه» آمدم و استندآپ اجرا کردم. خودم اما خیلی دوست ندارم که استندآپ اجرا کنم. علاقهای ندارم که تنهایی جلوی یک جمع بایستم و اجرا کنم. در تئاتر و مونولوگ مشکلی ندارم ولی اجرای استندآپ را خیلی دوست ندارم و وارد اجرای آن نشدم. البته به خیلی از بچهها کمک میکنم. چون نوع نوشتن متن استندآپ دقیقا مثل آیتم نویسی و کمدی است و باید با یک ماجرایی شوخی کنید. الان هم مهمترین چیزی که من در «خندوانه» به بچهها کمک میکنم زیرلایه متن آنهاست. یعنی حرفی که قرار است آنها در اجرایشان بگویند. نمونه بارز آن هم اجراهای نیما سهرابی است که در استندآپ هایش نقد اجتماعی میکند. من روی این چیزها و شوخیهای متن بچهها کار میکنم و درباره نوع ایستادن، حرف زدن، بیان و متن به کمدینها کمک میکنم.
عجیب است که مربی استندآپ هستید اما اجرای آن را دوست ندارید.
دلیلش را نمیدانم. استندآپ، کار سختی است اما من هم نقشهای مشکلی را بازی کردهام. اتفاقا در یکی دو باری که استندآپ اجرا کردهام بازخوردهای خوبی گرفتم. خیلی وقتها تئاترهای مونولوگ و تک اجرا داشتم و به من پیشنهاد میدادند که استندآپ اجرا کنم اما خیلی اشتیاق نداشتم. اصولا کارگردانی برایم از همه چیز مهمتر است. از سال 84 تا الان بیشتر برای آن تلاش میکنم و جلوی دوربین بودن برایم خیلی مهم نیست. در بازیگری هم همین طوری هستم. خیلی وقتها نقشهایی را پیشنهاد میدهند که قبلا آن را بازی کردهام و آنها را قبول نمیکنم. بیشتر، نقشی را بازی میکنم که اولین تجربهام باشد، حتی اگر دو سکانس باشد.
درباره فصل سوم «خنداننده شو» از مدتها قبلش صحبت شده بود. هر بار اما به دلیل کرونا و مسائل دیگر عقب میافتاد. چه زمانی به شما پیشنهاد همکاری دادند؟
از وقتی که وارد فصل هشتم «خندوانه» شدیم به من پیشنهاد دادند که مربی چند نفر از بچهها باشم. 25 نفر را به ما سپردند. اول باید چند نفر از کمدینها را حذف میکردیم و به 16 نفر میرسیدیم. اما به جز 16 نفر اصلی، یکی دو نفر کمدین خوب دیگر هم داشتیم. فرصت دیگری به بچهها دادیم و از میان بچهها 4 نفر دیگر را انتخاب کردیم و تعداد را به 20 نفر رساندیم.
دوره های قبلی «خنداننده شو» را دیده بودید؟
بله من خیلی تلویزیون میبینم. چون این شغل من است و باید برنامهها را ببینم. حتی برای نوشتن فیلم نامهها باید سریالها را ببینم تا بدانم که الان در تلویزیون چه میگذرد تا کارهایم تکراری نباشد. این که بعضی همکاران میگویند ما تلویزیون نمیبینیم، متوجه نمیشوم. این شغل ماست و انگار باید پول بگیریم تا تلویزیون ببینیم.
فصل سوم «خنداننده شو» را چطور میبینید؟ برخی میگویند کمدینهای این دوره ضعیفتر هستند.
اتفاقا چند نفر همین حرف را به من گفتهاند که انگار بچههای دوره های قبل، قوی تر بودهاند ولی من قبول ندارم. چون شما و بقیه مردم، مرحله فینال و نیمه نهایی این مسابقه را یادتان است و ضعفهای دورههای قبلی را به خاطر ندارید. اتفاقا کمدین های «خنداننده شو 3» همگی از اول خوب بودند اما شرایط نسبت به قبل خیلی فرق کرده است. خنداندن مردم سخت تر شده و خیلی از شوخیهایی را که در آن سالها میشد بگوییم، حالا نمیتوانیم در تلویزیون به زبان بیاوریم.
یعنی خط قرمزهای تلویزیون جابه جا شده است؟
بله، خطر قرمزهای همه جا تغییر کرده است. زمانی ما «خنده بازار» را میساختیم و همه وزرا و مسئولان، کِیف میکردند که ما با آنها شوخی میکنیم. الان جنبهها کمتر شده است. در این سالها خیلی از بزرگان مثل آقای مدیری فریاد زدند که جنبهتان را بالا ببرید و بگذارید ما کار کنیم اما این جنبه بالا نرفت و اتفاقا بدتر شد! ما حالا نمیتوانیم با هیچ قشری شوخی کنیم. برخی از بچهها شغلهای دیگری دارند. مثلا یکی پزشک است و به او میگوییم با فضای بیمارستان و پزشکان شوخی کن اما قبول نمیکند. هر چه اصرار میکنیم اما بچهها میگویند که ممکن است عدهای ناراحت شوند. این طور نمیشود خیلی شوخی کرد و این خوب نیست. ما باید بستر شوخی را باز بگذاریم. ما مدام در حال فریاد زدن هستیم که بگذارید طنز و شوخی زنده بماند. چون با طنز و شوخی است که میتوانیم خیلی حرفها را بگوییم. من روان شناسی خواندهام. در روان شناسی میگویند زمانی که میخواهید یک حرف مهمی را بگویید با یک نرمی و لطافتی آن را بیان کنید تا در ذهنها بماند. اگر بخواهم حرف مهمی را به شما بگویم ولی با فحش، گریه و دعوا آن را بگویم هیچ وقت حرفم در ذهنتان نمیماند. آن هم برای ما مردمی که همگی طناز هستیم. ما باید فضای خنده را باز کنیم. مخصوصا در استندآپ که چند روز دیگر همین بچههای «خنداننده شو» وارد بازار کار و به جاهای مختلفی دعوت میشوند. شاید کلمهام درست نباشد اما آنها باید دلقک بازی کنند که همه را بخندانند. این با طنز و کمدی منافات دارد. ما مردم شریفی هستیم و خیلی با شرافت میتوانیم همدیگر را بخندانیم. این که بخواهیم از یک سری موضوعات به دلیل ناراحتی احتمالی افراد و مشاغل و... بگذریم، کمدی مان به دلقکبازی تبدیل میشود.
ممیزی در شوخی ها چه تاثیری در کارتان دارد؟
وقتی دست مان برای شوخی با افراد و مشاغل و... بسته باشد سراغ یک سری شوخیهای جنسی میرویم که در برخی تئاترها و فیلمها وجود دارد تا مخاطب را راضی کند. شوخیهایی که واقعا خجالت آور است. علتش این است که ما سخت گیری می کنیم و فضای کمدی باز نیست. من وقتی بتوانم با شما و روزنامه خراسان شوخی و آن را نقد کنم، کارم را به بهترین صورت انجام میدهم. اما اگر روزنامه خراسان اجازه ندهد که با او و خبرنگارانش شوخی کنم من سراغ شوخیهای جنسی میروم تا بقیه را بخندانم. همه جای دنیا میتوانند با شوخی و طنز، رئیس جمهور، وزرا و مسئولان شان را نقد کنند ولی ما نقد را با بی احترامی اشتباه گرفتهایم. فکر میکنیم هر شوخی بی احترامی است. این را ما خودمان میفهمیم که شوخی کردن یک حد و اندازهای دارد. ما می گوییم که بگذارید همین حد شوخی را برویم. من 23 سال است که این کار را انجام میدهم. به نظرمان این بچهها با این حجم از محدودیت گل کاشتهاند.
از ممیزی گفتید. آیا متن کمدینها قبل از اجرا چک میشود؟
بله، ناظر کیفی وجود دارد و متنها را می خواند و تایید میکند و بعد به اجرا میرسد.
پس چطور برخی از کمدینها از ممیزی اجراهای شان گلایه میکنند؟ چطور است که متنهای تایید شده هم برای پخش در تلویزیون ممیزی میشود؟
تلویزیون یک پروتکلهای خاصی دارد. امکان دارد که بچهها در اجرای شان بداهه یک چیزی بگویند و کاری بکنند. البته ما خودمان به عنوان مربی با خط قرمزها آشنا هستیم و وارد آنها نمیشویم.