جامعه پویا - نام جیران سوگلی ناصرالدین شاه با سریال عاشقانه جیران یکبار دیگر برسر زبان ها افتاده است.
تیپ سازی پریناز ایزدیار که نقش جیران را بازی می کند البته با انتقادهایی روبه رو شده که تهیه کننده این سریال را به واکنش برانگیخته است.
عکس هایی که از دوران قاجار موجود است نشان می دهد زیبایی در آن زمان با آنچه حالا زیبایی خوانده می شود بسیار متفاوت است.
آیا جیران سوگلی ناصرالدین شاه به اندازه جیران سریال جیران ملیح ، گستاخ، نازپرورده و ظریف بوده است ؟
عکس واقعی جیران نشان می دهد او در زمان خود زنی بوده با همین ویژگی ها که گفته شد. اما نه به اندازه ظریف کاری های پریناز ایزدیار ظریف و دلنشین. اتفاقا او زنی بوده بسیار سیاست ورز که ناصر الدین شاه را در میان همه آن سوگلی ها مال خود کرده است.
جیران واقعی کیست ؟
نام اصلی جیران، خدیجه تجریشی است و بعد از ازدواج با ناصرالدین تا سال 1276 که فوت شد با لقب فروغ السلطنه شناخته می شود. گفته می شود اسم جیران را ناصرالدین شاه برای خدیجه انتخاب کرد.
پدر جیران باغبان بود و در تجریش که آن زمان روستا بود کار می کرد.
جیران و ناصرالدین شاه چگونه با هم آشنا شدند
در مورد نحوه آشنایی ناصرالدینشاه و جیران نقل قولهای متعددی بیان شده است؛ خسرو معتضد در کتاب خود «از فروغالدوله تا انیسالدوله» آشنایی آن دو را مربوط به دوران جوانی ناصرالدینشاه دانسته که طی یکی از سفرهای او به تفرجگاه پادشاهان قاجار؛ یعنی شمیران اتفاق افتاده است. به بیان او نخستین ملاقات آنها در حالی صورت میگیرد که جیران شاه را نمیشناسد و در حالی که بر بالای درخت توت نشسته و توت میخورد، نسبت به شاه که او را غریبهای مزاحم میداند، بیاعتنایی میکند و در برابر تواضع شاه که به وی دلبسته است، با غرور و درشتی سخن میگوید: «... شاه آهسته سلام کرد. این اولینباری بود که قبله عالم و عالمیان، السلطان بن السلطان بن السلطان به یکی از رعایای خود سلام میکرد... دختر با تحقیر و بیاعتنایی به زیر پای خود نگریست. نیمنگاهی به شاه افکند و گفت: برو پی کارت... برو غریبه، برو گم شو...» اما بعد از آنکه مطمئن میشود این غریبه شاه است، رفتاری مؤدبانه توأم با شرم از خود نشان داده و ناصرالدینشاه که یک دل نه صد دل عاشق شده از او خواستگاری میکند و بدین ترتیب جیران به جمع همسران صیغهای شاه میپیوندد.
حسین لعل در کتاب «قبله عالم» این دیدار تصادفی را بهگونهای دیگر بیان میکند؛ او این آشنایی را در دوران پیری ناصرالدینشاه میداند که او سوار کالسکهای به طرف صاحب قرانیه در حرکت بوده و ناگهان صدای آواز دلنشینی میشنود؛ از کالسکه پیاده شده و به دنبال صدا میگردد تا اینکه به دیوار باغی میرسد و نهایتاً صاحب صدا (جیران) را مییابد و عاشق او میگردد؛ جیران هم مدهوش زرق و برق و لباس پر طمطراق شاه شده و نهایتاً این دیدار به ازدواج آنها میانجامد.
اما به نوشته عباس امانت، جیران ابتدا به جهت فراگرفتن رقص و آواز به حرم شاهی آورده شد و اولینبار ناصرالدینشاه او را در جمع ملازمان مهدعلیا دید و به او دلبست و او را به همسری خود درآورد.
تقی دانشور (اعلمالسلطان) در خاطرات خود، آشنایی آن دو را مربوط به یکی از سفرهای شکاری شاه به شمال تهران دانسته است. او نخستین ملاقات آنها را چنین شرح میدهد:
شاه روزی در اطراف شمیران و تجریش سواره به شکار بلدرچین رفته بود. غفلتاً چند بلدرچین روی درخت توتی پریدند و شاه برای زدن آنها زیر درخت توت رفت. دختری دهاتی بالای درخت رفته و مشغول خوردن توت بود. دخترک اعتنایی به شاه نکرد. ولی شاه فریفته جمال دختر دهاتی شد و بر سبیل مزاح خطاب به وی گفت: دختر، زن من میشی؟ دخترک شانههایش را بالا انداخت و بدون آنکه بداند طرف صحبتش شاه مملکت است، گفت: تو که داخل آدم نیستی. من زن شاه میشم!
عشق ناصرالدین شاه به جیران به حدی بود که خواست او را به عقد دائم خود درآورد؛ اما چون پیش از جیران، ۴ زن عقدی دیگر داشت، به خاطر او از عقد دائمی ستاره خانم ــ که چهارمین زن عقدی او بود و از وی ۳ فرزند نیز داشت ــ صرفنظر کرد و عقد دائم او را به متعه بدل ساخت و جیران را به عقد دائم خود درآورد و سپس او را ملقب به «فروغالسلطنه» کرد.
در واقع چهار زن دائمی ناصرالدینشاه همه از اشرافزادگان قجری بودند و بنابراین میتوانستند مادر ولیعهد باشند، اما جیران همسر صیغهای شاه؛ روستازادهای فاقد نسب و تبار بلندپایه بود که گمان میرفت دیر یا زود به خیل زنان فراموششده حرمسرا بپیوندند؛ اما دیری نگذشت که این سگولی برخلاف خواست بسیاری از زنان حرمسرا و بهویژه مادر شاه (مهدعلیا)، نه تنها به جمع زنان دائمی شاه پیوست، بلکه موفق شد پسرش را نیز به ولایتعهدی شاه قجر برساند و این در حالی بود که بسیاری، از جمله صدر اعظم و نمایندگان دول خارجی که به دیده تحقیر به جیران نگاه میکردند، مخالف ولایتعهدی پسر او بودند.