2024/04/25
۱۴۰۳ پنج شنبه ۶ ارديبهشت
انکارهای قتل کودک 6 ساله توسط نامادری

انکارهای قتل کودک 6 ساله توسط نامادری

نامادری قتل کودک 6 ساله را انکار کرد اینجا را بخوانید

جامعه پویا -نامادری‌ای که متهم است با خوراندن متادون به یک کودک باعث مرگ او شده است، در دفاعیات خود مدعی شد قتل کار او نبوده و چون نامادری است، به او اتهام وارد شده است.

 


به گزارش خبرنگار ما، این زن در جلسه دادگاه مدعی شد قبلا تحت تأثیر القائاتی به قتل اعتراف کرده و آنچه در دادسرا گفته است، درست نیست. براساس کیفرخواست صادرشده یک‌سال‌و نیم قبل کودک پنج‌ساله‌ای به نام سینا به بیمارستان منتقل شد و درحالی‌که بیهوش بود، مورد معاینه قرار گرفت. زنی که این کودک را به بیمارستان رسانده بود، گفت نمی‌داند به چه دلیل او دچار بیهوشی شده است.
ساعاتی بعد سینا جانش را از دست داد و پرونده با موضوع مرگ مشکوک تشکیل شد. بررسی‌های پزشکی قانونی نشان داد سینا بر اثر مصرف متادون جانش را از دست داده است. به‌این‌ترتیب تحقیقات آغاز شد و سمیرا نامادری سینا مورد بازجویی قرار گرفت؛ اما مدعی شد نمی‌داند چه اتفاقی افتاده است. در‌این‌میان مادر سینا علیه سمیرا شکایتی را مطرح کرد و گفت قصد سمیرا کشتن فرزندش بوده و برای او درخواست مجازات کرد. در نهایت سمیرا بازداشت شد. او گفت: من اتهام را قبول ندارم و مرتکب قتل نشده‌ام.

 


سمیرا در بازجویی‌های بعدی اعتراف کرد متادون خریداری کرده و برای خودکشی خودش در نوشابه ریخته بود و سینا به اشتباه نوشیدنی را خورده و جانش را از دست داده است. با توجه به اعترافات این زن کیفرخواست قتل عمدی علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه 5 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، بعد از اینکه کیفرخواست علیه سمیرا خوانده شد، مادر سینا علیه او شکایت کرد و مدعی شد او مرتکب قتل عمدی فرزندش شده و درخواست قصاص کرد. سپس پدر سینا در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من معتقدم سمیرا به عمد کاری نکرده است. من با سمیرا زندگی کرده‌ام و می‌دانم زن مهربانی است. او به بچه‌ها خیلی رسیدگی می‌کرد. او قدرت این را که به کسی به‌عمد آسیب بزند، ندارد. تأکید می‌کنم من با این زن زندگی کرده‌ام و باور دارم به عمد کاری نکرده است. من نمی‌گویم به بچه من متادون نداده است؛ اما قطعا می‌گویم به‌عمد این کار را نکرده است.

 


در ادامه سمیرا در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من اتهام قتل را قبول ندارم. من و سهیل پدر سینا عاشق هم شدیم و با هم ازدواج کردیم. سهیل دو فرزند داشت و خانواده من با این ازدواج مخالف بودند؛ اما من عاشق شده بودم و به‌همین‌خاطر با او ازدواج کردم. وقتی وارد زندگی سهیل شدم، متوجه شدم بچه‌های سهیل یعنی سینا و ساسان به‌شدت آسیب‌دیده هستند. آنها بچه‌های طلاق بودند و آسیب روحی شدیدی دیده بودند؛ ضمن اینکه این بچه‌ها آسیب جسمی هم دیده بودند و به وضعیت تغذیه آنها رسیدگی نشده بود. من خیلی بچه‌ها را دوست دارم. با سینا و ساسان هم رابطه خیلی خوبی داشتم. آنها من را مامان صدا می‌زدند. این مسئله هم باعث ناراحتی مادر خودشان شده بود. متهم ادامه داد: من هزینه زیادی برای آن بچه‌ها کردم. مدام به تغذیه آنها رسیدگی می‌کردم و حتی در ماه یک میلیون تومان هزینه بازی‌درمانی بچه‌ها را می‌دادم. بچه‌ها را برای تراپی می‌بردم و همین رسیدگی‌ها حال بچه‌ها را خیلی خوب کرده بود. هیچ دلیلی برای اینکه من به آنها آسیب بزنم، وجود نداشت. من سهیل را هم خیلی دوست داشتم و زندگی خوبی داشتیم. هیچ دلیلی وجود نداشت که من شبی که پدرشان در خانه نیست، به سینا یا ساسان آسیب وارد کنم. من اگر قصد کشتن بچه‌ها را داشتم، طوری این کار را می‌کردم که گردن مادرشان بیفتد. آدم بی‌سوادی هم نیستم که نتوانم فکر کنم و شعورم می‌رسید اگر بچه را بکشم، پلیس سراغم خواهد آمد.

 


در این هنگام قاضی بخشی از اظهارات متهم در دادسرا را خواند و گفت: شما در دادسرا اعتراف کردید که متادون خریداری کرده‌اید و گفته‌اید: شوهرم به من بی‌توجهی می‌کرد. هرچه به شوهرم و بچه‌هایش مهربانی و به آنها توجه می‌کردم؛ اما به چشم شوهرم نمی‌آمد و او من را درک نمی‌کرد؛ چون ازدواج دومم بود، نمی‌توانستم طلاق بگیرم و تصمیم گرفتم خودکشی کنم. در میدان هروی متادون خریدم. به من گفتند اگر متادون را با نوشابه یا آب‌میوه مخلوط کنم، تلخی آن گرفته می‌شود. من هم این‌ کار را کردم و بعد هم سینا احتمالا متادون را خورده و مسموم شده است. قاضی ادامه داد: شما اعتراف کرده‌اید و با دست‌خط خودتان نوشته‌اید. چطور مدعی هستید که مرتکب قتل نشده‌اید؟

 


متهم گفت: من تحت القائاتی که به من می‌شد، این چیزها را نوشتم و قصه‌بافی کردم. مأموری که از من بازجویی می‌کرد، به من گفت شوهرم من را رها کرده و درخواست طلاق داده است. خواهرم را بازداشت کرده‌اند و اگر اعتراف نکنم، من را همچنان در بازداشت نگه می‌دارند. او به من گفت بچه با متادون مسموم شده است. من هم با چند معتاد کارتن‌خواب در یک بازداشتگاه بودم. یکی از آنها به من گفت که متادون تلخ است و با نوشابه یا آب‌میوه باید خورده شود. من هم همین را در بازجویی نوشتم. من اصلا نمی‌دانستم متادون چیست و به چه دردی می‌خورد. قاضی گفت: تو درباره زندگی خصوصی‌ات نوشته‌ای که با شوهرت مسئله داشتی. این چیزها را که مأمور نمی‌دانست. چرا واقعیت را کتمان می‌کنی؟
متهم گفت: باور کنید من نمی‌دانم متادون از کجا آمده بود. مادر سینا ادعای اشتباهی را درباره من مطرح کرده است. وقتی مادر سینا متوجه شد من و سهیل با هم ازدواج کردیم، خیلی ناراحت شد. او برای من پیام فرستاد که سهیل تو را برای پرستاری بچه‌ها گرفته و یک سال دیگر طلاقت می‌دهد. او می‌گفت سهیل و من یک سال از هم جدا شدیم که من حالم خوب شود و بعد دوباره رجوع کنیم.

 


متهم ادامه داد: این زن عکس‌های دونفره‌اش را با سهیل برای من می‌فرستاد تا بگوید سهیل او را خیلی دوست داشته است. ظاهرا از طلاق پشیمان شده و می‌خواست برگردد و ازدواج ما این‌ کار را سخت کرده بود. من یک‌سال‌و نیم است به‌این‌دلیل که نامادری بودم، در زندان هستم. من مرتکب قتل نشده‌ام، فقط چون نامادری هستم، کسی حرف من را قبول نمی‌کند. قسم می‌خورم قتل کار من نبوده است. قبول دارم اعتراف کردم؛ اما اعترافات من تحت تأثیر فشاری بود که مأموران به من می‌آوردند و هیچ‌کدام هم درست نیست. من اصلا نمی‌دانم متادون چطور وارد بدن سینا شده است. من در خانه متادون نداشتم.
بعد از گفته‌های این زن، وکیل‌مدافعش برای بیان دفاعیاتش در جایگاه حاضر شد و دفاعیاتش را مطرح کرد. بعد از پایان جلسه دادگاه قضات شعبه 5 برای تصمیم‌گیری وارد شور شدند.

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.