جامعه پویا -عشق جنجالی مرد افغانستانی به دختری جوان باعث شد تا او نقشه ربودن وی برای ازدواج اجباری را طراحی کند. اما راز این آدمربایی زمانی که دختر جوان پای سفره عقد نشسته بود، برملا شد.
چند روز قبل خودروی پژویی مقابل یکی از کلانتریهای پایتخت توقف کرد و سرنشینان خودرو که چند مرد میانسال بودند، مردی جوان را از خودرو بیرون کشیده و به کلانتری بردند.
یکی از مردان میانسال در تحقیقات گفت: ساعاتی قبل دخترم هراسان با من تماس گرفت، او در حالی که به آرامی صحبت میکرد به من گفت مرد جوانی او را ربوده و به خانهای ویلایی در رباط کریم انتقال داده است. این مرد قصد داشت او را به زور به عقد خودش دربیاورد. دخترم وقتی متوجه ماجرا شده با این ازدواج مخالفت کرده اما بعد به بهانه پوشیدن لباس عروسی، وارد اتاق دیگری شده و با من مخفیانه تماس گرفته بود.
رهایی پای سفره عقد
مرد میانسال ادامه داد: دخترم موقعیت جغرافیایی خانه را هم برایم فرستاد. من هم بلافاصله با چند نفر از دوستان و اقوام راهی آدرس موردنظر شدم. وقتی وارد خانه ویلایی شدم، دخترم پای سفره عقد بود و میخواستند او را به اجبار به عقد مرد جوان در بیاورند که بموقع رسیدیم و مرد افغانستانی را دستگیر کردیم و به کلانتری آوردیم. با شکایت مرد میانسال، موضوع به بازپرس حبیبالله صادقی اعلام شد و بازپرس جنایی به تحقیق از متهم پرداخت.
عشق جنجالی
متهم در تحقیقات گفت: من متأهل هستم و دو فرزند هم دارم. دو سال قبل با فرنوش، دختری که او را ربوده بودم در اینستاگرام آشنا شدم. من متأهل هستم اما از این موضوع به فرنوش حرفی نزدم و اوایل فقط به فکر دوستی بودم اما بعد از مدتی به این دختر علاقهمند شدم.
او ادامه داد: هر روز علاقهام به او بیشتر میشد تا اینکه تصمیم به ازدواج با او گرفتم. خانواده فرنوش وضع مالی خوبی داشتند و بعید میدانستم با این ازدواج موافقت کنند. از طرفی اگر از وضعیت تأهل من باخبر میشدند، با این ازدواج موافقت نمیکردند و این در حالی بود که دیر یا زود راز این ازدواج برملا میشد.
مرد 26 ساله ادامه داد: فرنوش مدتی از مادربزرگ بیمارش که در بیمارستان بستری شده بود مراقبت میکرد.
به این بهانه که در این چند وقت خسته شدی و نیاز به تفریح و استراحت داری، سراغ او رفته و همراه یکی از اقواممان او را سوار خودرو کردم. بعد به سمت رباط کریم رفتم و زمانی که از شهر خارج شدیم او متوجه شد و از من خواست برگردم، اما قبول نکرده و با تهدید او را به خانه ویلایی بردم.
از قبل هم شناسنامه جعلی به نام فرنوش تهیه کرده و از سویی یک عاقد خبر کرده بودم تا او را به عقدم دربیاورد. زمانی که وارد خانه شدیم فرنوش از ماجرا باخبر شد ابتدا شروع به داد و فریاد کرد، اما بعد از اینکه با او صحبت کردم و از عشقم گفتم، قبول کرد تا با من ازدواج کند. البته بعداً متوجه شدم که این موضوع ترفندی بوده تا فرصت پیدا کند و موضوع را به خانوادهاش خبر دهد.
فرنوش به بهانه پوشیدن لباس عروس وارد اتاق دیگر شد و در این میان به خانوادهاش خبر داد. ساعتی بعد خانوادهاش وارد خانه شده و مرا به زور سمت کورهپزخانه برده و شکنجه کرده و بعد هم تحویل پلیس تهران دادند.
سقوط مرموز همسر
در حالی که مرد جوان چنین ادعایی را مطرح کرده بود، در تحقیقات صورت گرفته از سوی بازپرس جنایی مشخص شد که همسر این مرد چند روز قبل به طرز مرموزی از طبقه دوم خانهاش به پایین سقوط کرده و در بیمارستان بستری است.
متهم به آدمربایی در این رابطه گفت: برادر همسرم بهتازگی به آلمان پناهنده شده است و همسرم مدام اصرار میکرد که ما هم باید به آلمان برویم. اما من با این موضوع مخالف بودم. روز حادثه با همسرم سر این موضوع دعوایم شد و او که خیلی عصبانی شده بود خودش را از بالکن به پایین انداخت. این در حالی است که در تحقیقات صورت گرفته از سوی مأموران پلیس، همسایهها اعلام کردند این مرد خودش همسرش را به پایین پرت کرده است.
بدین ترتیب بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران دستور بازداشت متهم و تحقیق از همسر او پس از بهبودی را صادر کرد و بررسیهای تکمیلی در خصوص ربودن دختر 22 ساله ادامه دارد.