جامعه پویا -مردی که متهم است در پی رابطه با زن تنها او را به قتل رسانده در دادگاه اقاریر جدیدی را مطرح کرد.
سال گذشته مأموران پلیس تهران از قتل زن میانسالی در خانهاش در شرق تهران باخبر و راهی محل شدند. مأموران پلیس در محل حادثه با جسد لعیا ۴۸ ساله روبهرو شدند که با ضربه چاقو به گلویش فوت شده بود. جسد که به خاطر گذشت چند روز بوی تعفن گرفته بود، به پزشکی قانونی منتقل شد. سپس پسر آن زن که در محل حضور داشت مورد تحقیق قرار گرفت و در توضیح ماجرا به پلیس گفت: «مادرم طلاق گرفتهبود و من و برادرم با پدرم زندگی میکردیم. او تنها زندگی میکرد به همین خاطر هرازگاهی به دیدنش میآمدم تا اگر کاری داشت برایش انجام بدهم. امروز وقتی مقابل در رسیدم چند بار زنگ زدم، اما پاسخی نشنیدم. سراغش را از همسایهها گرفتم، اما کسی از او خبری نداشت فقط یکی از آنها گفت مطمئن هست مادرم چند روزی از آپارتمانش بیرون نیامده است. شماه تلفن همراه مادرم را هم گرفتم، اما خاموش بود. خلاصه از نگرانی قفل در را شکستیم و وارد خانه شدیم. با دیدن صحنهای وحشتناک شوکه شدم. دیدم جسد مادرم در حالیکه گلویش بریده شده بود در کف پذیرایی خونین روی مبل افتاده بود. او با کسی اختلافی نداشت و نمیدانم چه کسی و با چه انگیزهای مادرم را به قتل رساندهاست.»
رابطه های پنهانی
با ثبت این توضیحات، تلاش برای یافتن عامل یا عاملان قتل آغاز شد تا اینکه با بررسی دوربینهای مداربسته و فهرست مکالمات تلفن همراه مقتول، مأموران به رابطه زن میانسال با مردی ۳۰ساله به نام داریوش پی بردند. به این ترتیب داریوش شناسایی و بازداشت شد. او ابتدا جرمش را انکار کرد، اما در روند بازجوییها به قتل زن میانسال اقرار کرد و گفت: «لعیا چند سال قبل از شوهرش جدا شدهبود و تنها زندگی میکرد. او با مردان زیادی رابطه داشت و یکی از آنها دوستم به نام پیام بود. روزی با پیام بیرون رفتهبودم که لعیا زنگ زد. از دوستم پرسیدم این زن کیست که گفت چند ماه قبل با او آشنا شدهاست و با هم رابطه دارند. این گذشت تا اینکه روزی پیام را دیدم و از او خواستم مرا هم با لعیا آشنا کند. او گفت دیگر با لعیا رابطه ندارد، اما با اصرار من شماره او را برایم فرستاد.»
قتل به خاطر ترس از آبروریزی
متهم ادامه داد: «اولین بار به او پیام دادم که همین آغاز آشنایی ما شد. چند بار تلفنی با هم صحبت کردیم تا لعیا مرا به خانه اش دعوت کرد. این هم آغاز رفت و آمدمان شد، اما در مدت آشنایی با هم به مشکل خوردیم. لعیا از من ۴۰۰هزارتومان طلب داشت و هر بار که مرا میدید میخواست این مبلغ را برایش واریز کنم. من از او مهلت میخواستم، اما قبول نمیکرد. روز آخر به خانهاش رفتهبودم که دوباره حرف از طلبش شد. از او چند روز وقت خواستم، اما قبول نکرد و اصرار داشت همان موقع پولش را کارت به کارت کنم. این کشمکش ادامه پیدا کرد و کار به درگیری کشید. در آن درگیری لعیا شروع به تهدید کرد و گفت مقابل خانهام میآید و آبروریزی میکند. هر چقدر تلاش کردم او را آرام کنم، اما فایده نداشت. از ترس آبرویم دست به چاقو شدم و از شدت عصبانیت یک ضربه به گلویش زدم.»
با اقرارهای متهم وی راهی زندان شد و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
متهم در اولین جلسه رسیدگی مقابل هیئت قضایی شعبه دوم دادگاه به ریاست قاضی زالی قرار گرفت. ابتدای جلسه اولیایدم که دو پسر مقتول بودند درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم در جایگاه ایستاد و خلاف اظهاراتش جرمش را انکار کرد و گفت: «در این مدت که با لعیا رابطه داشتم فهمیدم با مردان زیادی ارتباط دارد. قبول دارم با او درگیر شدم، اما بعد از درگیری عصبانی شدم و خانهاش را ترک کردم. نمیدانم بعد از من چه کسی یا کسانی به خانه او رفتند و او را به قتل رساندند.»
متهم در پاسخ به سئوال هیئت قضایی درباره اظهاراتش در دادسرا گفت: «تحت فشارهای بازجویی به قتل اعتراف کردم، اما حالا حقیقت را گفته ام.»
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.