جامعه پویا -اعضای یک شبکه سرقت که به سرکردگی مدیر بنگاه املاک به خانه یکی از سناتورهای حکومت پهلوی دستبرد زده بودند به زندان و شلاق محکوم شدند.
به گزارش جوان، سال ۸۲، زنی میانسال با مراجعه به اداره پلیسآگاهی از دو مرد به اتهام سرقت و کلاهبرداری شکایت کرد و گفت: «همسر دوم یکی از نمایندههای مجلس دوران پهلوی هستم. بعد از فوت همسر تیمسار، پرستارش بودم، اما بعد از مدتی او مرا عقد کرد. چند سالی با هم زندگی کردیم تا اینکه فوت کرد. او اموال و املاک زیادی داشت که بعد از فوتش به اداره دارایی رفتم تا پیگیر اموال شوهرم شوم که فهمیدم یکی از املاکش فروختهشده و در ازای یکی دیگر از املاک او وام کلان گرفته شده است.» شاکی ادامه داد: «قبل از فوت شوهرم دو نفر مسلحانه به خانهمان دستبرد زدند و تعدادی از اسناد و مدارک را برداشتند. با فریادهای من و شوهرم آنها اسناد را رها کردند و گریختند. فکر میکردیم همه اسناد را جا گذاشتهاند، ولی سارقان همان شب تعدادی از اسناد را سرقت کرده و سپس با آن کلاهبرداری کرده بودند.»
بعد از طرح شکایت، مأموران دریافتند سال۷۳ در ازای یکی از خانههای تیمسار بازنشسته ۲۰۰میلیون تومان وام گرفته و اقساطش را پرداخت نکردهاند. شاخه دیگری از تحقیقات مشخص شد پرستار سابق تیمسار با همدستی شوهرش مرتکب سرقت مسلحانه شدهاست. با بهدست آمدن این اطلاعات زن جوان بازداشت شد. او گفت: «همسر دوم تیمسار مرا میشناخت. او پرستار تیمسار بود، اما بعد از عقدش از من خواست به عنوان پرستار از شوهرش نگهداری کنم.»
متهم ادامه داد: «آن زمان صیغه مرد بنگاهی بودم. روزی به او گفتم تیمسار در خانهاش اسناد و مدارک بسیار زیادی را نگهداری میکند. شوهرم ماجرا را برای دوستانش تعریف کردهبود. همین باعث شد یکی از دوستانش نقشه سرقت اسناد را کشید و قرار شد ما هم با او همراه شویم. روز حادثه من به بهانه بیرون گذاشتن زبالهها از خانه خارج شدم و در ورودی را باز گذاشتم. همان موقع دو نفر از دوستان شوهرم وارد خانه شدند تا اسناد را سرقت کنند، اما تیمسار با دیدن آنها داد و فریاد راه انداخت. به همین دلیل آنها توانستند فقط چند نسخه از اسناد را سرقت کنند.»
با اقرارهای متهم، پلیس توانست از ۱۹متهمی که در این پرونده نقش داشتند، ۱۸نفر آنها را شناسایی کند، اما یکنفر از آنها متواری شد تا اینکه چند سال بعد متهم در یکی از زندانهای پایتخت شناسایی و بازداشت شد.
با دستگیری آخرین متهم که طراح نقشه بود و پرویز نام داشت، پرونده کاملش و در شعبه دوازدهم دادگاه تحت رسیدگی قرار گرفت. در آن جلسه شاکی با درخواست اشد مجازات، در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: «من طراح نقشه نیستم. یکی از دوستانم که بنگاه معاملات املاک داشت نقشه سرقت از خانه تیمسار را کشید.»
متهم در ادامه گفت: «من فریب خوردم. دوستم میگفت تیمسار سن زیادی دارد و بهزودی فوت میکند. او هیچ وارثی ندارد و ما میتوانیم اسناد را دفن کنیم تا چند سال بعد با سندسازی ملکها را بفروشیم. این شد که شب حادثه با همدستی همسر دوستم که پرستار تیمسار بود، وارد خانه شدیم و اسناد را سرقت کردیم. بعدها فهمیدم دوستم املاک را با سندهای جعلی فروخته یا روی اسناد وام گرفته است.»
بعد از این دفاعیات دیگر متهمان نیز در چندین جلسه از خودشان دفاع کردند و در آخرین جلسه هیئت قضایی جهت صدور رأی وار شور شد. سپس با جلب رضایت چند متهم از شاکی و رد مال، متهم ردیف اول و دوم پرونده به پنجسال حبس، ۷۴ضربه شلاق و رد مال محکوم شدند، اما به خاطر ابراز ندامت و رد مال با سه درجه تخفیف به سهسال و یکماه حبس و ۳۰ضربه شلاق محکوم شدند. متهمان ردیفسه تا پنج نیز به ششماه حبس و ۳۰ضربه شلاق ولی با توجه به ابراز پشیمانی و تخفیف در مجازات به سهماه حبس محکوم شدند. دیگر متهمان نیز با توجه به مدارک در پرونده از اتهام وارده تبرئه شدند. با اعتراض محکومان به رأی صادره پرونده به دیوانعالی کشور فرستاده شد تا از سوی قضات دیوان پرونده و حکم صادره بررسی شود.