جامعه پویا -پرونده زن و مردی که متهم هستند در جریان حادثهای خونین مرتکب قتل شدهاند، در دادگاه کیفری یک تهران در نوبت رسیدگی قرار گرفت.
به گزارش جوان، ۹ اسفند سال ۹۹ اعضای خانواده مردی ۳۷ساله به نام کیارش گم شدن او را به پلیس گزارش دادند. پدر کیارش به مأموران گفت: «امروز صبح عروسم به خانه ما آمد و گفت پسرم روز گذشته از خانه بیرون رفته، اما دیگر بازنگشته است. همان موقع با تلفن همراه کیارش تماس گرفتم، اما پاسخی نشنیدم. هر جا فکرش را میکردیم سراغش را گرفتیم، اما هیچ کس از او اطلاعی نداشت. نگرانم بلایی سرش آمده باشد.»
با طرح این شکایت تلاش برای یافتن مرد جوان آغاز شد و مأموران در اولین گام از تحقیقات خود، همسر کیارش به نام سمیرا را مورد تحقیق قرار دادند. او به مأموران گفت: «من وشوهرم با هم اختلاف داشتیم. روز گذشته مثل همیشه با هم بحث کردیم و وقتی بحثمان بالا گرفت به او گفتم در این خانه یا جای من است یا جای او. کیارش وقتی این حرف را شنید خانه را ترک کرد. همراه دو دخترم به خانه دوستم رفتیم و تا آخر شب آنجا ماندیم. اواخر شب بود به خانه برگشتیم، اما کیارش هنوز به خانه نیامده بود. چند بار با تلفن همراهش نیز تماس گرفتم، اما خاموش بود. فردای آن روز وقتی به خانه پدرشوهرم رفتم موضوع را به آنها گفتم.»
او درباره اختلاف با شوهرش گفت: «کیارش مرد خسیس و بداخلاقی بود. به همین خاطر مدتی قبل با او درگیر شدم. در آن درگیری من قهر کردم و به خانه پدرم رفتم، اما ۱۰روز بعد دوباره به خانه برگشتم.»
بعد از ثبت این توضیحات، در روند تحقیقات مأموران با بررسی تلفن همراه سمیرا دریافتند او با مرد همسایه به نام مجید رابطه پنهانی داشته است. همچنین مشخص شد سمیرا چند روز قبل از ناپدید شدن شوهرش، در اینترنت درباره مرگ با قرص برنج جستوجوهای زیادی کرده است.
با بهدست آمدن این اطلاعات زن جوان بار دیگر مورد تحقیق قرار گرفت، اما مدعی شد از سرنوشت شوهرش اطلاعی ندارد. او درباره جست و جوهایش برای قرص برنج گفت: «از بدرفتاریهای شوهرم خسته شده بودم به همین خاطر فکر خودکشی به سرم زد. یک روز دو دخترم را با اسنپ به خانه برادرم در اسلامشهر فرستادم، سپس اطلاعاتی درباره مرگ با قرص برنج در اینترنت سرچ کردم. وقتی فهمیدم مرگ با قرص برنج دردآور است، منصرف شدم. بعد از مدتی تصمیم گرفتم قبل از خودکشی تکلیف بچهها را روشن کنم، اما با فوت برادرم به خاطر بیماری سرطان منصرف شدم. نمیخواستم خانوادهام دوباره عزادار شوند.» او درباره رابطه با پسرهمسایه هم گفت: «مجید از اختلاف من و شوهرم باخبر بود. من فقط با او درد دل میکردم و رابطهای بین ما نبود.»
اقرار به قتل با همدستی مرد همسایه
در حالیکه زن جوان سعی داشت پلیس را گمراه کند، سرانجام در بازجوییهای فنی به قتل شوهرش با همدستی مرد همسایه اعتراف کرد و گفت: «من در قتل نقشی نداشتم. مجید بود که قرصهای خوابآور را برایم تهیه کرد، من هم آن قرصها را به شوهرم خوراندم. وقتی کیارش نیمه هوش بود مجید به تنهایی شوهرم را کشت. بعد از قتل جسد را در صالحآباد به آتش کشیدیم و خاکستر و چند تکه استخوان او را در کانال آب رها کردیم.»
متهم درباره نحوه آشنایی با مرد همسایه گفت: «شوهرم همیشه با من درگیر بود. یکبار زن همسایه سراغم آمد و مرا به خانهاش برد. او مرا آرام کرد و از همان روز با پسرش آشنا شدم و رابطه ما آغاز شد. مدتی از آشنایی ما گذشت که مجید با حرفهایش مرا وسوسه کرد تا از شوهرم طلاق بگیرم. حتی یک بار از من خواست شوهرم را با جریان برق بکشم. آخرین بار هم تعدادی قرص خواب آور و قرص برنج به من داد تا به شوهرم بخورانم. بعد از اینکه قرصهای خوابآور را به شوهرم خوراندم مجید مقابل خانه آمد. بچههایم را به خانه دوستم بردم و وقتی برگشتم او همچنان در ماشینش منتظرم مانده بود. با هم وارد خانه شدیم. شوهرم بیحال روی زمین افتاده بود. همان موقع مجید طنابی را دور گردن شوهرم پیچید. کیارش بیرمق بود که مجید او را داخل حمام برد و با چوب به سرش کوبید. وقتی از مرگ شوهرم مطمئن شدیم جسد را داخل چمدان گذاشتیم و در بیابانهای صالح آباد به آتش کشیدیم.»
بعد از اقرارهای زن جوان، مجید ۲۹ساله بازداشت شد. او با اقرار به قتل در بازجوییها گفت: «با سمیرا همسایه بودیم. چندین بار که از سر کار به خانه برمیگشتم او را میدیدم در حال گریه است. از مادرم خواستم با او صحبت کند. حتی یک روز او را همراه خودمان به باغ بردیم و مادرم در آنجا با او صحبت کرد. او میگفت شوهرش اعتیاد دارد و بیکار است. وقتی اوضاع زندگی سمیرا را دیدم تصمیم به قتل شوهرش گرفتم.»
بعد از اقرارهای زن و مرد جوان، مجید به اتهام مباشرت در قتل و مشارکت در جنایت بر میت، سمیرا نیز به اتهام معاونت در قتل و مشارکت در جنایت بر میت راهی زندان شدند و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. به این ترتیب دو متهم با درخواست قصاص از سوی اولیایدم به زودی در یکی از شعبات دادگاه محاکمه خواهند شد.