جامعه پویا -زن شاکی میگوید متهم با احساسات او بازی و از وی سوءاستفاده کرده و او را مورد آزار قرار داده است.
زنی که از همکارش به خاطر بازی با احساسات و زندگی او و تعرض شکایت کرده است در دادگاه جزئیاتی از آنچه رخ داده بود را توضیح داد.
به گزارش اعتمادآنلاین، این زن که کارمند است مدعی شد همکارش از او سوءاستفاده عاطفی کرده و او را مورد آزار قرار داده است.
او در شکایتی که علیه همکارش مطرح کرد، گفت: مدتی قبل همکارم که مرتبه کاریاش از من بالاتر و خیلی هم خوشتیپ و مودب است به من ابراز علاقه کرد؛ ابتدا اصلاً به او محل ندادم، اما آنقدر نسبت به احساساتش با من صحبت کرد که تصمیم گرفتم از شوهرم جدا شوم و مدتی هم زندگی بههمریختهای داشتم. تا اینکه واقعاً به طور قطعی تصمیم گرفتم از شوهرم جدا شوم. یک روز آن مرد به من گفت باید با هم صحبت کنیم. من هم فکر کردم یک صحبت معمولی است و در یک کافه قرار گذاشتیم، اما او گفت ممکن است از همکاران کسی ما را ببیند. او از من خواست به خانه یکی از دوستانش که اتفاقاً من هم میشناختمش برویم و من هم قبول کردم چون فکر میکردم همسر آن فرد در خانه حضور دارد. وقتی وارد خانه شدیم متوجه شدم کسی در خانه نیست و همان موقع بود که او به من تعرض کرد.
این زن ادامه داد: از آن به بعد زندگیام به هم ریخت. نسبت به همسرم عذاب وجدان شدیدی را احساس میکردم. از اینکه نمیتوانستم به او بگویم چه اتفاقی برایم افتاده خیلی اذیت میشدم. وضعیت روحیام به هم ریخته بود. شبها نمیتوانستم بخوابم و همسرم نگرانم بود. به سراغ همکارم رفتم و به او گفتم چرا با من چنین رفتاری کرد و چرا در حالیکه میدانست من شوهر دارم برایم نقشه کشید و تله گذاشت. به او گفتم نسبت به شوهرم عذاب وجدان شدیدی دارم و شکایت خواهم کرد. بعد از چند بار اعتراض او به من گفت حاضر نیست همسرش را طلاق بدهد و اگر من وضعیت روحی بدی دارم به خودم مربوط است و به او ربطی ندارد. بعد به من گفت اگر عذاب وجدان داری از شوهرت جدا شو و با کسی دیگر ازدواج کن. بعد متوجه شدم این مرد با دوستش تبانی کرده و خانه را در اختیار گرفته بود تا من را مورد آزار قرار دهد و حالا از او شکایت دارم.
وقتی مرد جوان مورد بازجویی قرار گرفت در ابتدا مدعی شد ارتباطی بین او و زن جوان وجود ندارد، اما وقتی زن جوان پیامکهای ارسالی این مرد را در اختیار دادگاه قرار داد مرد قبول کرد و گفت: من وسوسه شدم و اشتباه کردم، اما این زن خودش به آن خانه آمد و من او را به زور نبردم، ضمن اینکه ادعای تعرض دروغ است و من رابطهای با او نداشتم.
با تکمیل تحقیقات دادگاه برای محاکمه آماده شد. در جلسه دادگاه زن جوان یک بار دیگر به سیاه شدن زندگیاش اشاره کرد و گفت: من زندگی خیلی خوبی داشتم. شوهرم مرد بسیار شریفی است. او من را خیلی دوست داشت، اما این مرد آنقدر من را وسوسه کرد و برایم پیام فرستاد که در دامش گرفتار شدم. وقتی به من تعرض کرد دیگر به من پشت کرد و گفت که از ابتدا من را دوست نداشته و هر چه گفته دروغ است.
وی گفت: من ماههاست که داروی اعصاب مصرف میکنم، حتی به خودکشی فکر کردم. این مرد زندگی من را تباه کرد. نمیدانم اگر شوهرم بفهمد چه میکند، اما حتی اگر من را ببخشد من خودم نمیتوانم خودم را ببخشم.
در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت. او که به خاطر اسناد ارائه شده به دادگاه مجبور به پذیرش رابطه شده بود گفت: ما فقط رابطه احساسی داشتیم. من پشیمان شدم و رابطه را قطع کردم، اما این زن اصرار داشت و به همین دلیل هم من را تحت فشار قرار داده است.
بعد از گفتههای متهم و شاکی هیات قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.