جامعه پویا -مرد عصبانی وقتی فهمید پس از شکنجه همسرش، داماد و پسرش به او پناه دادهاند با اسید به اعضای خانوادهاش حمله کرد و داماد و همسرش را سوزاند و جمجمه پسرش را سوراخ کرد.
به گزارش اعتمادآنلاین، این مرد که از سالها قبل با همسرش اختلاف داشت مدتی قبل از حادثه او را به شدت کتک زد و شکنجه کرد. زن مجروح در بیمارستان بستری شد اما مرد وقتی فهمید دامادش به او کمک کرده است، عصبانی شد و با اسید به اعضای خانوادهاش حمله کرد.
گزارش اسیدپاشی هولناک
بهمن سال ۹۹ ساکنان مارلیک با ماموران تماس گرفتند و خبر یک اسیدپاشی را به پلیس دادند. آنها گفتند مردی با اسید به اعضای خانوادهاش حمله کرده و سپس متواری شده است.
سه مجروح حادثه به بیمارستان منتقل شده و بیشترین آسیب را داماد خانواده به نام محسن دیده بود. بخش زیادی از صورت، سینه و دستهای این مرد سوخته بود. دومین مجروح مرد جوان دیگری به نام سینا بود که اسید روی سرش ریخته و جمجمهاش را سوراخ کرده بود. سومین قربانی زن میانسالی به نام مریم بود که اسید دستها و بخشی از صورتش را از بین برده بود. با اینکه پزشکان گفته بودند با توجه به شدت سوختگی نباید امیدی به زنده ماندن سه مجروح داشت، اما هر سه به طرز معجزهآسایی زنده ماندند.
دستگیری متهم
ماموران در تحقیقات با کمک دوربینهای مداربسته رد مرد اسیدپاش را زدند و او را چند روز بعد در حالی که مخفی شده بود بازداشت کردند. متهم در بازجوییها به اسیدپاشی اعتراف کرد اما توضیحات بیشتری به ماموران نداد.
این در حالی بود که همسایهها دیده بودند او چطور به اعضای خانوادهاش حمله کرده است.
یکی از شاهدان گفت: مریم همسایه ما بود و مدتها بود در این خانه زندگی میکرد. حدود یک ماه و نیم قبل با شوهرش درگیر شد و دعوای شدیدی کردند. ما بعد از آن دیگر مریم را ندیدیم تا اینکه روز حادثه به خانهاش آمد و دوباره با صدای جیغ و داد بیرون آمدیم و دیدیم او سوخته است. شوهر مریم با اسید به آنها حمله کرده بود. او از قبل آمادگی این کار را داشت و با ظرف اسید به خانه نزدیک شد. اسید را وقتی ریخت که همسر، داماد و پسرش سوار اتومبیل شده بودند.
گفتههای تکاندهنده زن مجروح
مریم که به شدت سوخته و ترسیده بود، به ماموران گفت: من و شوهرم ۲۴ سال با هم زندگی کردیم. او معتاد بود و خیلی ما را اذیت میکرد. من از او دو فرزند داشتم و در تمام این سال ها من و بچههایم کتک میخوردیم. او تا سرحد مرگ ما را کتک میزد و من چند باری در بیمارستان بستری شده بودم. نزدیک به یک ماه و نیم قبل از حادثه او یک روز دوباره به من حمله کرد و مرا به شدت کتک زد. آنقدر سرم را به زمین کوبید که بیهوش شدم و وقتی به هوش آمدم که در بیمارستان بودم. نزدیک به دو هفته در بیمارستان بستری بودم و بعد که به خانه آمدم شوهرم در را باز نکرد. به خانه دخترم رفتم. من، پسرم، دخترم و دامادم با هم زندگی میکردیم. ۴۰ روز در خانه دخترم بودم، در این مدت شکایت کردم و پزشکی قانونی هم تایید کرد که به شدت آسیب دیدهام. آثار کبودی و شکستگیها را گزارش کرد. دادگاه شوهرم را احضار کرد و بعد هم کلانتری نامهای به من داد که وارد خانه شوم و وسایلم را بردارم. وقتی همراه داماد و پسرم به خانه رفتم و وسایلم را جمع کردم همسرم در خانه نبود.
این زن ادامه داد: ما سوار ماشین شدیم که در همین لحظه همسرم رسید. او با ظرف اسید آمده بود و اسید را روی من و پسرم و دامادم ریخت. ماشین هم به شدت آسیب دید. بخشی از صورت و دست و بدن دامادم به شدت سوخت و وضعیت وخیمی دارد. من هم از ناحیه دست و صورت آسیب دیدم و حتی چشمم هم سوخت ولی با جراحی توانستم بخشی از بیناییام را به دست بیاورم. اما پسرم وضعیت خیلی بدی دارد او جمجمهاش سوراخ شد و سه درصد از مغزش از بین رفته و حالا در بیمارستان روانی بستری است.
درخواست قصاص
مریم گفت: دامادم چندین مرتبه تحت عمل جراحی قرار گرفته و پزشکان گفتهاند لازم است تا پنج سال دیگر چندین عمل جراحی دیگری انجام دهد که هر کدام از آنها ۲۵ میلیون تومان هزینه دارد. پزشکان هزینه درمان او را حدود یک میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان برآورد کردهاند. چشم چپ من بیناییاش را از دست داده بود که با عمل جراحی بینایی آن را به دست آوردم اما بینایی چشمم کم شد و پلکم آسیب جدی دیده است. دست، پا و صورت دچار سوختگی شده که زندگی را برایم سخت کرده است. دست چپ پسرم به خاطر اسید سوخته و تاندونهایش آسیب دیده و فلج شده است. به خاطر پاشیده شدن اسید روی سر پسرم مغز او نیز سه درصد آسیب دیده و حالا در بیمارستان روانی تحت درمان است. ماشین دامادم هم در این ماجرا به شدت آسیب دید. ما برای شوهرم تقاضای قصاص داریم و نمیتوانیم از او گذشت کنیم. او حتی طی مدتی که در زندان است بارها با ما تماس گرفته و تهدیدمان کرده است.
با صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه ۱۳ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم به زودی پای میز محاکمه میرود.