جامعه پویا - خانه تاریک است. درحال رفتن به رختخواب هستید و برای آخرینبار به کودک خوابیدهتان نگاه میکنید، کودکی که نمیتوانید دوستش داشتهباشید. در این لحظه که بسیار آسیبپذیر هستید، با احساس گناه بسیار از خود میپرسید: «چرا؟» به ما آموختهاند که همه والدین، فرزندانشان را دوست دارند و برای آنها از هیچ نوع فداکاری دریغ نمیکنند اما شما نمیتوانید فرزندتان را دوست داشتهباشید. این موضوع فشار زیادی به شما تحمیل خواهدکرد ولی باید بدانید که تنها نیستید و افرادی با شما در این تجربه اشتراک دارند. دلایل زیادی برای ناتوانی در برقراری ارتباط عاطفی با فرزند وجود دارد که درصورت پیدا کردن آنها میتوانید در این موقعیت تغییری ایجاد کنید. بهبیان بهتر اگر امروز چنین احساسی دارید، به این معنا نیست که همیشه همینطور باقی خواهدماند. در ادامه تعدادی از دلایل مسئله موردبحث را برمیشمریم.
افسردگی پس از زایمان
بارزترین دلیل جدایی عاطفی بین مادر و فرزند، افسردگی پس از زایمان است. تغییرات شیمیایی که در طول بارداری و زایمان در بدن شما رخ میدهد، بر احساساتتان تأثیر میگذارد. خوشبختانه این مشکل، حلشدنی است؛ دارو، رواندرمانی و تکنیکهای اصلاح رفتار میتوانند به بهبود رابطه بین شما و فرزندتان کمک کنند. اما خب این تنها دلیلِ ممکن نیست و عوامل دیگری هم میتواند ارتباط عاطفی بین والد و فرزند را مختل کند. یکی از مهمترین جاهایی که میتوانید ریشه ناتوانیتان را در پیوند نزدیک با فرزندتان پیدا کنید، مراحل اولیه رشد خودتان است؛ شاید در کودکی موردغفلت یا آزار قرار گرفته باشیدیا والدینی رقابتی، کنترلکننده، حسود یا تحقیرکننده
داشتهاید. کودک برای دوام آوردن در چنین تجربهای، شروع به تشکیل سازوکارهای دفاعی میکند که آن سازوکارها میتواند در بزرگ سالی او را از تجربه احساسات صمیمانه و محبتآمیز نسبت به فرزندش محروم کند.
پدر و مادر رنجیده
شما ممکن است آن والد ناکامی باشید که به اهداف و علایق زندگیاش نرسیدهاست و در زندگی احساس نارضایتی و ناخشنودی میکند. اگر در چنین موقعیتی هستید، ممکن است احساس کنید که مسئولیت تربیت فرزند برایتان زیادی سنگین است. بهمرور زمان این مسئله میتواند باعث رنجش شود و درنهایت احساسات محبتآمیزی را که ممکن است درابتدا درباره کودکتان تجربه کردهباشید، ازبین ببرد.
رقابت با فرزند
بعضی از مادران و پدران با فرزندشان رقابت میکنند. اگر در خانواده خودتان نادیده گرفته یا تحقیر شدهباشید، ممکن است از عزتنفس پایین رنج ببرید و اگر رابطه زناشوییتان ناخوشایند و مشکلدار باشد، در اینصورت فرزندتان ممکن است به ابزاری در این رابطه تبدیل شود. اینجاست که برای جلب توجه همسرتان با فرزندتان وارد رقابت خواهیدشد. این رقابت، حدومرز نمیشناسد و ممکن است به توجهی که فرزندتان از دیگران دریافت میکند هم احساس حسادت کنید. پدرومادر رقابتی درواقع برای برآورده کردن نیاز به دیدهشدن در کودکی که ناکام مانده، دست به مبارزه میزنند و در این مبارزه دستاوردهای فرزندشان را دستکم میگیرند و او را تحقیر میکنند تا خود احساس برتری کنند. در این شرایط نیاز به توجه است که احساسات کینهتوزانهای در شما درباره فرزندتان ایجاد میکند.
مراقبت زیاد از حد برای جبران بیاعتنایی
شما ممکن است درنتیجه تجربیات دوران کودکی خودتان، به فرزندتان بیاعتنا باشید و برای جبران احساس گناه ناشی از این بیاعتنایی و ترسی که ریشه در دوست نداشتن فرزند دارد، تبدیل به والدینی بیشازحد مراقب و نگران شوید چراکه تصور میکنید کنترل و مراقبت بیشازحد فرزندتان به شما امکان میدهد تا احساسات خصمانهتان را جبران کنید.
کمک بگیرید
پیشتر گفتیم که در احساس بیعلاقگی به فرزندتان تنها نیستید، حالا باید اضافه کنیم که در مواجهه با این مسئله هم تنها نخواهید بود. شما میتوانید با مراجعه به یک درمانگر ماهر، تاریخچه رشد خود را بشناسید، زخمهای دوران کودکیتان را التیام ببخشید، ویژگیهای خانوادهتان و محرکهای استرس و اضطراب در خانه را شناسایی کنید، از سبک فرزندپروریتان آگاه شوید و با یادگیری دوست داشتن خودتان، یاد بگیرید که فرزندتان را دوست داشتهباشید.
نویسنده : الهه توانا| روزنامهنگار منبع: psychologytoday