جامعه پویا -کیسان دیباج قبل از سریال از سرنوشت هم با دارا حیایی رفاقت داشته است. کیسان دیباج در گفت و گویی که انجام داده از نقشش در سریال از سرنوشت و رفاقتی که با دارا حیایی دارد گفته است.
او در گفت و گویی با خبرگزاری فارس از نحوه بازیگرشدنش هم صحبت کرده است.
کیسانم دیباج گفت: حضورم در این سریال تجربه خوبی بود و امیدوارم سریال هایی ساخته شوند که نسل جوان بازیگری هم بیایند و توانایی هایشان را در آنها نشان دهند. ما این اقبال را داشتیم که در این سریال کار کنیم و خیلی لذت بردیم از همکاری با بزرگان.
وی در توضیح رفاقتش با دارا حیایی گفت: از همان روزهای پیش تولید من و دارا با هم دوست شدیم و رفاقت جالب و ضمیمی بین ما شکل گرفت و بیشتر هم شد و خیلی کمک کرد که بتوانیم نقشمان را به خوبی بازی کنیم.
کیسان دیباج درباره ورودش به سینما هم گفت: از نوجوانی عاشق سینما بودم و فیلم می دیدم و کتاب می خواندم و سعی می کردم کلاس های مختلف بازیگری شرکت کنم تا در دانشگاه هم در همین رشته تحصیل کردم. اما باید دید در این مسیر هر کسی چه می خواهد؟ پدر دارا حرف قشنگی می زند که: «مهم ترین موضوع در این حرفه صبر است» یعنی نباید عجله کنیم و شهرت و زرق و برق این حرفه نباید شما را گول بزند که مسیر اشتباهی انتخاب کنید. باید به آرامی پیش روی و هر جایی که هستی از موقعیتی که در آن قرار داری استفاده کرده و به دانشت اضافه کنی. به شخصه فردی هستم که دوست دارم کاری که فردا انجام می دهم را بهتر از امروز انجام دهم.
پیشنهادهای جدید برای بازی
وی ادامه داد: از همان روزهای ابتدایی پخش فصل دو پیشنهادهای بسیاری داشتم منتهی هیچکدام برایم جذاب نبودند. چونکه سریال از سرنوشت کار خیلی خوبی است و یک گروه برای آن زحمت کشیدند و خداراشکر مردم هم دوستش داشتند. در این پیشنهادها هم نکته جدیدی نبوده که بگویم با بازی کردنش آنچه بلد نیستم یاد می گیرم به همین خاطر فعلا نقش دیگری را قبول نکردم.
وی از سختی بازی در فصل دوم و سوم گفت و اینطور توضیح داد: قطعا بازی در فصل دو و سه برای همه ما سخت تر بود به خاطر اینکه خودمان 24 سالمان بود و باید نقش نوجوان های 18 ساله را بازی می کردیم. قطعا باید یکسری موارد را رعایت می کردیم و حساس تر رفتار می کردیم. در اصل بازی کردن نوجوانی سهراب برای من چالش برانگیزتر بود و آقای بذرافشان هم در این بخش خیلی به ما کمک می کرد.
کیسان دیباج گفت: خب کارهایی این شکلی در تلویزیون کم ساخته می شود. عشق نیاز بنیادین انسان و هنر است و کارهایی با تم عاشقانه مخاطبان فراوانی دارد. اما سریال سازی در جهان به چه شکل پیش می رود؟ به انواع و اقسام ژانرها پرداخته می شود اما قطعا داستان عاشقانه هم در آن گنجانده شده است و نکته مثبتی که از سرنوشت دارد همین است که همه موارد را در کنار هم دارد به داستان های عاشقانه، مشکلات جامعه، نشان دادن قشر خاصی از جامعه و دغدغه هایشان می پردازد و قصه جدیدی دارد و همین است که برای مخاطب جذاب است و با آنچه می بیند غافلگیر می شود. اگر به موضوع های جدید بیشتر پرداخته شود سریال های بهتری هم ساخته می شود.
کما اینکه فکر می کنم تلویزیون در گذشته سریال های موفق بیشتری داشته است. حتی بزرگترین بازیگرهای ما کارشان را از تلویزیون شروع کردند. اما در یک بازه ای ایده های جدید و کارهای خیلی خوب کم شده و مردم هم به این خاطر از تلویزیون فاصله گرفته اند.