جامعه پویا -سریال میخواهم زنده بمانم هرچند سریالی با تم عشق است اما معماهای پیچیده ای از سوء استفاده ها و فسادها را هم به نمایش می گذارد.
یکی از فاسدترین افرادی که از شخصیت های اصلی این سریال است امیرشایگان با بازی حامد بهداد است. حامد بهداد به قدری قوی و خوب این نقش را ایفا کرده است که می توان با قدرت گفت که اگر هرکسی بجز حامد بهداد بود نمی توانست تا این حد قوی و باورپذیر نقش یک وکیل فاسد را بازی کند. او در کشاکش پولهای فاسدی که با همکاری چند بازپرس و مامور دهه شصتی فاسد به دست می اورد عاشق دختری به نام هما می شود.
پدر هما به دلیل پاپوشی که برادرزاده اش کاوه برای او درست کرده به زندان افتاده و باید منتظر مجازات مرگ باشد. که با معرفی یکی از ماموران تجسس هما که پیگیر کار پدرش بوده به امیرشایگان معرفی می شود و امیر شایگان در همان چند لحظه اول عاشق هما می شود. او برای به دست آوردن هما که سراسروجودش را عشق پدرش گرفته است با جان پدر هما گروکشی می کند و وقتی نادر نامزد هما می خواهد خودش را سپر بلای هما بکند ، هما قبول نمی کند و تن به ازدواج با امیرشایگان می دهد.
این درحالیست که هما هیچ چیز از امیرشایگان و گذشته اش نمی داند. در سکانس پایان قسمت 8 این سریال می بینیم که زنی که در حال آراستن خودش است و نقش او را آزاده صمدی بازی میکند وارد داستان می شود. امیرشاگیان از سوی فردی که حاج آقا نامیده می شود احضار می شود و به باغی می رود که در آن زنی جوان در حال آراستن خودش است. رفتارهای زن خبر از عشق و علاقه ای بین او و امیر شایگان می دهد. حالا علاوه بر اینکه باید دید هما که به امیرشایگان وعده روزگار سختی داده چه کارهایی می خواهد بکند. باید به این نکته هم توجه کرد که احتمالا غافلگیری بزرگی با حضور یک زن دیگر در زندگی امیرشایگان در انتظار بیننده است.
مثلثهای عشقی تشکیل شده در این سریال گیرایی این سریال پرکشش را چندبرابر کرده است.