جامعه پویا - سریال می خواهم زنده بمانم ، یک درام پیچیده از زندگی پرفراز و نشیب زنی به نام هماست که به دنبال صلح و آرامش است او به زندگی بدون خشونت در مفهوم عام آن فکر می کند و تلاشش برای یک زندگی آرام مردان زیادی را به سمت او جلب می کند.
هما حقی زنی است دگراندیش که وارد یک رابطه عاشقانه با یک معلم ادبیات به نام نادر سرمد می شود ، اما یک اتفاق زندگی او و نادر سرمد را دگرگون می کند. پدر هما به دلیل حمل مواد مخدر بازداشت می شود و منتظر حکم اعدام است که هما برای نجات پدرش تن به ازدواج ناخواسته می دهد. او عشق را در زندگی خودش کنار می گذارد و از نادر می خواهد به دنبال زندگی خودش برود و برای نجات پدرش با امیر شایگان وکیل فاسدی که با قدرت به دست اورده از پدرزنش که از افراد با نفوذ است ازدواج می کند.
کینه ایجاد شده از جدایی نادر و هما از نادر یک فرد خشن می سازد فردی که به راحتی آدم می کشد و برای از بین بردن زندگی هما و امیر شایگان دست به هرکاری می زند.
پازل قدرت طلبی و خلافکاری های امیر شایگان با یک اشتباه او بهم می ریزد. امیر شایگان از حاجی دشتی می خواهد تا برادر نزدیکترین دوستش را که متوجه خلافکاری های آنها شده به قتل برساند و حاجی دشتی که تحت تاثیر این حرف امیر شایگان قرار می گیرد تصمیم می گیرد همه چیز را به زهره ( آزاده صمدی ) همسر اول امیرشایگان بگوید و از اینجاست که آجرهای دیوار قدرت امیر شایگان فرو می ریزد. مواجهه زهره با امیر شایگان ( حامد بهداد) درست زمانی که می خواهند به او یک مقام مهم بدهند بسیار تعیین کننده است. امیر شایگان وقتی می خواهد به زهره بگوید میان او و هما قطعا هما را انتخاب می کند زهره با تهدید و ارعاب امیرشایگان را وادار به سکوت می کند. از این پس دیگر باید منتظر یک امیر شایگان دیگری باشیم. امیر شایگانی که حالا با آمدن یک فرزند به زندگی اش همه چیز تغییر کرده و عاشقانه هما را دوست دارد ، اما نادر و زهره در تلاش برای بهم زدن زندگی این زوج هستند.
اینبار نادر با تلفن کردن به هما او را از راز بزرگ امیر شایگان و همسر دیگر او مطلع می کند. وقتی هما با این حقیقت روبه رو می شود به سراغ زهره می رود و بعد از اینکه مطمئن می شود امیر شایگان زن دیگری دارد به زهره قول می دهد از این زندگی خارج می شود.
آیا واقعا هما می تواند از زندگی امیر شایگان خارج شود؟
هما حقی زنی که حالا باردار است علاوه بر اینکه باید به فرزندی که قرار است به دنیا بیاید فکر کند ،باید به اتفاقات بعد از این حادثه و زندگی اش فکر کند. جمله کلیدی که هما در گفت و گو با زهره به کار می برد نشان از تغییر روش او در زندگی می دهد. هما حقی در دیالوگی خطاب به زهره می گوید " من میخواستم همه چیز رو به روش خودم درست کنم اما روش من از یک آدم خوب یه قاتل ساخت" این پشیمانی ایجاد شده رویارویی جدیدی را بین امیر شایگان و هما حقی نشان می دهد. رویارویی که یکبار دیگر باید منتظر کشاکش این زوج بود.آن هم در حالی که امیر شایگان در پی عشق و زندگی هما حقی یک ادم دیگر شده و دنبال لذت های زندگی است تا انتقام.
اما بجز این مساله باید منتظر بود و دید در صورتی که هما از امیر شایگان جدا شود آیا نادر سرمد در زندگی او جایی خواهد داشت؟ مردی که دو فقره قتل کرده و زندگی اش دیگر شبیه گذشته نیست و حالا به یک قاتل فراری تبدیل شده است.
زهره در این میان چه خواهد کرد ، آیا عطش زهره برای قدرت که در آن حتی همسرش امیر شایگان را قربانی آن کرده است با به دست آوردن دوباره امیرشایگان برطرف می شود و او به سمت خشونت دیگری نمی رود؟ آیا برای از بین بردن هما و نادر سرمد تلاش نمی کند؟
سوال مهمتر این است که آیا امیرشایگان اجازه می دهد هما حقی به راحتی از او جدا شود؟ شاید نزدیکترین فرضیه به فیلم نامه تبدیل شدن امیر شایگان به یک انسان خوب مانند همان اتفاقی که در سریال شهرزاد افتاد ، باشد. در سریال شهرزاد عشق قباد به زنی دگراندیش که دنبال صلح و زندگی است ، به زنی مستقل و آرام باعث می شود قباد به یک فرد دیگری تبدیل شود و در نهایت او قهرمان داستان است هرچند که در نهایت کشته می شود.
آیا این پایان برای امیرشایگان نیز اتفاق می افتد؟ باید منتظر بود و دید اما به نظر نمی رسد جدایی هما و امیرشایگان بدون هیچ کشاکشی میسر باشد.