جامعه پویا -بررسی لحظه به لحظه چگونگی وقوع یک جنایت، هنگام بازسازی صحنه قتل در بولوار صبای منطقه سیدی مشهد، نشان داد که نزاع دسته جمعی به خاطر سوء تفاهم در انتقال تماس تلفنی (دایورت) رخ داده است.
سیزدهم خرداد گذشته جوان 25 ساله ای به نام «حسین- چ» گوشی تلفنش را برداشت تا با یکی از دوستانش معروف به «خشی» تماس بگیرد اما آن روز «خشی» خط تماس تلفن خودش را روی خط صاحبکارش (امید) انتقال داده بود.
هنگامی که «امید- الف» کلید اتصال ارتباط تلفنی را فشرد، ناگهان از آن سوی خط توهین و ناسزا شنید. «امید» که تماس گیرنده را شناخته بود و می دانست «حسین – چ» او را با «خشی» اشتباه گرفته است، خودش را معرفی کرد ولی توهین ها تا لحظه قطع تماس ادامه یافت که همین موضوع به دلخوری انجامید. دقایقی بعد زمانی که حسین دوباره با همان شماره تلفن تماس گرفت، این بار «ابوالفضل – ک» (یکی از دوستان مشترک آن ها) گوشی را از دست امید گرفت تا او به تماس حسین پاسخ بدهد و این سوء تفاهم را رفع کند.
ابوالفضل پس از احوال پرسی وخوش و بش با «حسین» به او گفت که مشاجره لفظی او با «امید» فقط یک سوء تفاهم بوده چرا که «خشی» تلفنش را روی خط «امید»دایورت کرده است! در همین حال ابوالفضل حسین را دعوت کرد تا برای دیدار با یکدیگر به گاراژ ضایعاتی بیاید که او وامید در آن جا نشسته بودند. ابوالفضل این نقشه را کشید تا اگر دلخوری به دلیل تماس تلفنی توهین آمیز بین او و امید به وجود آمده است، با این دیدار دوستانه به فراموشی سپرده شود.
دقایقی بعد حسین به همراه «فرهاد» (یکی از دوستانش) و برادرزنش به سمت گاراژ ضایعاتی در بولوار صبای منطقه سیدی به راه افتادند. وقتی به محل رسیدند حسین از خودرو پیاده شد و زنگ گاراژ را به صدادرآورد. در همین حال ابوالفضل که فرزند سه ساله اش را در آغوش داشت، به اتفاق امید به طرف حسین رفتند تا ابوالفضل آن ها را آشتی بدهد و مانع کدورت شود ولی هنگامی که امید دستش را به منظور احوال پرسی به طرف حسین دراز کرد، ناگهان تیغه چاقویی که دست حسین بود بالا رفت و دست امید را شکافت. خون از دست امید فواره زد. ابوالفضل که حیرت زده به این صحنه خونبار می نگریست، برای وساطت بین آن ها جلو رفت اما او هم زخمی شد. در این لحظه «امید» برای جلوگیری از خون ریزی بیشتر به درون گاراژ رفت تا دستش را باندپیچی کند ولی هنوز مدت زیادی از این حادثه هولناک نگذشته بود که «جواد-د» (یکی از بستگان امید) از ماجرا مطلع شد و در حالی خودش را به حسین رساند که او قصد داشت سوار خودرویش شود و محل را ترک کند ولی به محض حضور «جواد» دوباره درگیری شروع شد و هر دو نفر چاقو کشیدند. ضربات چاقو بر گردن و دست «حسین» فرود آمد و نزدیک درختان شمشاد روی زمین افتاد اما در همین حال، او باز هم از روی زمین بلند شد و تیغه چاقو را در سینه «جواد» فرو کرد. به دنبال وقوع این حادثه وحشتناک «جواد» در حالی نقش بر زمین شد که آخرین نفس هایش را می کشید. در این هنگام برخی دیگر از بستگان و دوستان امید هم به محل نزاع رسیدند و این صحنه تبدیل به درگیری خونباری شد.
در این میان همراهان «حسین» که با او به محل ضایعاتی آمده بودند، بلافاصله پیکر غرق در خون «جواد» را با خودرو به مرکز درمانی انتقال دادند ولی او بر اثر عوارض شدید ناشی از اصابت ضربه چاقو به قفسه سینه جان سپرد و بدین ترتیب با حضور قاضی دکتر حسن زرقانی (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) در مرکز درمانی، تحقیقات قضایی گسترده ای آغاز شد. تا این که برخی از عاملان این نزاع وحشتناک شناسایی شدند و تحت تعقیب قرار گرفتند. دو روز بعد از این ماجرا، برخی از عاملان نزاع دستگیر شدند اما حسین همچنان فراری بود تا این که با تنگ تر شدن حلقه محاصره، او نیز به ناچار خود را تسلیم قانون کرد. بعد از آن که شش متهم این پرونده دستگیر شدند، بازسازی صحنه جنایت در حضور قاضی دکتر زرقانی آغاز شد تا متهمان جزئیات این «دایورت مرگبار» را تشریح کنند.
در بازسازی صحنه قتل هر یک از متهمان، به بیان چگونگی وقوع ماجرا پرداختند و نقش خودشان در این نزاع مرگبار را توضیح دادند. پس از اعترافات صریح متهمان، قاضی شعبه 211 دادسرای عمومی و انقلاب مشهد (ویژه جنایی) دستور پایان بازسازی صحنه قتل را صادر کرد و بدین ترتیب متهمان برای سیر مراحل قانونی با صدور دستور بازداشت موقت روانه زندان شدند.