2024/05/04
۱۴۰۳ شنبه ۱۵ ارديبهشت
قتل همسر به خاطر بوی بد دهان

قتل همسر به خاطر بوی بد دهان

مردی همسرش را کشت چون دهانش بوی بد می داد. جزئیات را اینجا بخوانید

جامعه پویا -: مرد جوانی که همسرش را به‌خاطر شلختگی به قتل رسانده بود، از دادگاه درخواست کرد بعد از 17 سال او را از زندان آزاد کنند. به گزارش خبرنگار ما‌، این مرد جوان در دادگاه ادعا کرد در این سال‌ها درس خوانده و لیسانس حقوق گرفته است و می‌خواهد زندگی جدیدی را شروع کند. ضمن اینکه از کاری که کرده پشیمان است. بر‌اساس مدارک پرونده، ظهر بیستم بهمن سال 83 به پلیس خبر رسید نوعروس 17‌ساله‌ای به‌نام فرناز در خانه پدرشوهرش كشته شده است. مأموران پلیس به ساختمان موردنظر رفتند و رسیدگی به پرونده را آغاز کردند. شواهد نشان می‌داد فقط چند روز از عقد فرناز و جعفر 28‌ساله گذشته بود و نوعروس برای میهمانی پاگشا به خانه پدرشوهرش رفته بود كه با ضربه‌های چاقو از پا درآمد. تازه‌داماد بازداشت شد و به قتل همسرش اعتراف کرد. او گفت: زنم را كشتم چون خیلی شلخته بود.

 

به‌دنبال بازسازی صحنه جرم، كیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در آن جلسه مادر فرناز برای دامادش حکم قصاص خواست و گفت: دخترم پدر نداشت و او را به‌تنهایی و با رنج و سختی زیاد بزرگ کرده بودم. دخترم را با هزار امید و آرزو عروس كردم اما این مرد دخترم را بی‌رحمانه کشت. وقتی متهم روبه‌روی قضات ایستاد، گفت: من فرناز را نمی‌شناختم. مادرم به‌طور اتفاقی او را در خیابان دیده و به من معرفی كرده بود. اولین‌بار كه فرناز را دیدم از او خوشم آمد و خیلی زود به خواستگاری‌اش رفتیم. فرناز و مادرش هم با این وصلت موافقت كردند اما شرط گذاشتند مراسم عقد به‌سرعت انجام شود.

 

متهم ادامه داد: شش روز پس از خواستگاری، من و فرناز به عقد هم درآمدیم. چند روز بعد مادرم، فرناز و مادرش را پاگشا کرد. وقتی با زنم تنها شدم، تازه فهمیدم او دختر شلخته‌ای است و دهانش بو می‌دهد. من كه احساس می‌كردم بر سرم کلاه رفته و زندگی‌ام تباه شده است، از كوره در رفتم و زنم را كشتم. در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند. این حکم در دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد و قطعی شد؛ اما چون مادر نوعروس پیگیر اجرای حکم نشده بود، جعفر بلاتکلیف در زندان ماند. در‌حالی‌که 17سال از این ماجرا گذشته بود، جعفر نامه‌ای به قضات دادگاه نوشت و از آنها کمک خواست. به‌این‌ترتیب او مطابق ماده 429 قانون مجازات اسلامی پای میز محاکمه ایستاد تا تکلیفش بعد از 17سال روشن شود. متهم گفت: دهان زنم بو می‌داد و من از او متنفر بودم. او و مادرش سرم کلاه گذاشته بودند و من نمی‌توانستم زندگی با او را تحمل کنم. به‌همین‌خاطر او را کشتم. من او را دوست نداشتم اما از قتل او پشیمان هستم.

 


این مرد ادامه داد: من 17سال است که به‌خاطر عدم پیگیری مادرزنم در زندان مانده‌ام. در این سال‌ها در زندان درس خواندم و لیسانس حقوق گرفتم. حالا از قضات دادگاه تقاضا دارم کمکم کنند تا زودتر آزاد شوم. من دیگر تحمل ماندن در زندان را ندارم.
با پایان اظهارات این متهم قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.

 

دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.