جامعه پویا -نقش عمه گوهر در سریال برف بی صدا می بارد را پانته آ سیروس بازی کرده است. این سریال یک ملودرام خانوادگی است.
پانته آ سیروس متولد اول فروردین سال 1353 است و در رشته طراحی طنعتی درس خوانده است. او کار هنری را با نقاشی آغاز کرد و نشان داد هنرنمندی چیره دست است.
سیروس همزمان با هنر ورزش را نیز پیگیری می کرد و در دو رشته سوارکاری و شمشیربازی مهارت دارد. او بعد از کسب تجارب متعدد در سال 1391 در فیلم اینجا همه چیز خوب است به کارگردانی پوریا آذربایجانی بازی کرد. این فیلم به زندگی دختری جوان و در آستانه ازدواج و سفر به خارج پرداخته است که مورد آزار و اذیت جنسی قرار میگیرد.
فیلم شناسی پانته آ سیروس
پانته آ سیروس که به خاطر بازی در فیلم اینجا همه چیز خوب است در جشنواره یاس جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل را دریافت کره بود از ان به بعد به حضور در مقابل دوربین ادامه داد و تاکنون در فیلم های زیر به ایفای نقش پرداخته است:
ارادتمند؛ نازنین بهاره تینا
بنبست وثوق
ساعت ۵ عصر
خرگیوش
اینجا همه چیز خوب است
سیروس در تلویزیون نیز با بازی در نقش بی بی مریم در سریال بانوی سردار بسیار مورد توجه قرار گرفت. سریال های دیگر این بانوی هنرمند به شرح زیر است:
خاطرات مرد ناتمام
تنهایی لیلا
شمعدونی
نوار زرد
ملکاوان
پانته آ سیروس در گفت و گو با جام جم درباره نقش خودش در سریال برف بی صدا می بارد توضیح داده که در ادامه می خوانید:
*چه ویژگیای در این نقش وجود داشت که شما را برای حضور در این سریال ترغیب کرد؟
برف بی صدا می بارد یک سریال اجتماعی است که شاید قصه اش برای آدمها غریبه نیست. به همین دلیل شاید خیلی کار عجیبی نبود که من بگویم به همین خاطر وارد سریال شدم. اما داستان از این قرار است که من پیش از این اولین کار سینماییام را با آقای آذربایجانی انجام داده بودم. منظورم فیلم «اینجا همه چیز خوب است» که من برای آن فیلم جایزه نقش مکمل گرفتم. به همین دلیل با اعتمادی که به کارگردان داشتم و اتفاق خوبی که برای من در کارش افتاده بود، باعث شد در این سریال بازی کنم. البته در ابتدا برایم جالب بود که بدانم چرا من را برای این نقش انتخاب کرده؟!
* دلیل تعجبتان چه بود؟ در باره نقش عمه گوهر توضیح میدهید؟
عمه گوهر خانم حدودا ۵۰ سالهای است که دو پسر دارد که هر دو رزمنده هستند. تیپیکال چیزی که از این نقش به ذهن میرسد این است که قطعا عمه گوهر یک خانم مذهبی است و شبیه شخصیتهایی است که در اغلب سریالها دیدهایم. به همین دلیل من از اینکه پوریا آذربایجانی من را برای این نقش انتخاب کرده تعجب کردم و فکر میکردم قطعا گزینههای مناسبتری برای بازی در این نقش وجود داشته. اما متوجه شدم که آقای آذربایجانی میخواسته نگاه متفاوتی به عمه گوهر داشته باشد و به همین دلیل من را انتخاب کرده. همین نگاه متفاوتش برای من جالب بود. چون نقش مادری است که دو فرزندش به جبهه رفتهاند. خب من خودم در آن دوران هم سن همین بچههایی بودم که الان در این سریال هستند. به همین دلیل با این فضا بیگانه نبودم. با پدر و مادرهایی که در آن دوران خالصانه فرزندانشان را به جنگ میفرستادند. آن هم در شرایطی که کاملا با دنیای امروز متفاوت بود. چون در آن زمان که موبایل و اینترنت نبود و اینکه پدرها و مادرها چطور پیگیر فرزندانشان میشدند برایم جالب بود. به نوعی ما از آن فضا دور شدیم و همین برایم جالب بود. اینکه چطور میتوانستند فرزندانشان را به جبهه بفرستند خیلی جرات و جسارت میخواست. چون دسترسی به آنها و جویاشدن حالشان به راحتی امروز نبود. الان وقتی بچهای به انتخاب خودش به یک کشور دیگر مهاجرت میکند با وجود اینترنت و استفاده از تکنولوژی روز باز هم پدر و مادر نگران فرزندشان میشوند. اما در آن زمان فرزندشان را به جنگ میفرستادند.
* چقدر فضا برای خودتان باورپذیر بود. به لحاظ طراحی صحنه و لباس و گریم توانستید قرار گرفتن در آن زمان را باور کنید تا بتوانید این باور را به مخاطب انتقال دهید؟
بله فکر میکنم بچهها تمام سعیشان را کردند تا بتوانند آن فضا را در کار ایجاد کنند. البته ما در سکانسهای تهران بودیم. اما خب بازسازی آن دوران کار راحتی نیست. اما سختتر از فضا به نظر من حس و حال آن زمان را ایجاد کردن کار سختی است. البته من آدم مقرراتی هستم و همه چیز برایم در زندگی تعریف شده است و همین وجه اشتراک من با این شخصیت بود. البته من پیش از این هم نقش یک زن قوی را در سریال «بانوی سردار» بازی کرده بودم. همزمان هم در سریال «خداحافظ مادر» بازی میکنم که نقش دختر کردی به نام روناک را بازی میکنم. این همزمانی بازی در نقش زنهای مقتدر و قوی برای خودم خیلی جالب بود.
من فکر میکنم مخاطب امروز با قصه ارتباط برقرار میکند. چون تعداد قسمتهایش هم زیاد است و همین ۱۰۰ قسمت برای آنهایی که سریال میبینند، فرصت خوبی برای همراهی مخاطب است.
عمه گوهر در همه فصلها هست و قصهاش ادامه دارد. اما نمیدانم که من در ادامه حضور خواهم داشت یا نه.