جامعه پویا -پژمان جمشیدی در سریال زیرخاکی 3 حضور دارد در اسارتگاه عراقی ها با سرهنگ آذر هوشنگ اشتباه گرفته شده است دلیل اشتباه هم لباس سرهنگ آذرهوشنگ است که فریبرز آن را پوشیده است. سرهنگ هوشنگ آذر واقعی کیست؟
آنطور که در رسانه های معتبر آمده است سرهنگ آذر هوشنگ یکی از رزمندگان دلاوری است که افتخارات زیادی در دوران جنگ داشته است.
خبرگزاری شبستان نوشته است : سیدمرتضی آذرهوشنگ، از جانبازان و آزادگان دوران دفاع مقدس است که یک سال و اندی از عمر خود را در اسارتگاه رژیم عراق پشت سر گذاشته است. این آزاده 48 ساله در سال 62 در عملیات پاکسازی غرب کشور بر اثر اصابت گلوله به اسارت دشمن درآمد و در عملیات والفجر چهار با 204 نفر از آزادگان توسط رزمندگان اسلام آزاد شد.
وی درباره خودش گفته است : شغل بنده در دوران دفاع مقدس، عکاسی، فیلمبرداری و گزارشگری بود و من برخلاف گزارشگران امروز که با همکاری چندین نفر به تهیه گزارش میروند به تنهایی تمام کارهای خبری را انجام میدادم، به گونهای که دوربین را ریکورد کرده و روی سه پایه قرار میدادم و سپس به تهیه گزارش میپرداختم.
وی با بیان اینکه حال و هوای تصویربرداری و گزارشگری جبهه و جنگ، همیشه در دوران اسارت در ذهنم تداعی می شد، اظهار کرد: با دیدن شرایط سخت حاکم بر رزمندگان و فضای تاریک اسارتگاه که سرشار از غم و اندوه بود این را در ذهنم تداعی میکرد که این صحنه ها پلان قشنگی برای فیلمبرداری هستند، یعنی با وجود تمام سختیها باز هم به فکر فیلمبرداری و عکاسی از اوضاع و احوال جنگ و شرایط رزمندگان بودم.
این آزاده با اشاره به جایگاه رفیع خبرنگاری تصریح کرد: در زمان اسارت به ما میگفتند جرم شما عکاسان و فیلمبرداران بیشتر از افراد مسلح است، زیرا شما با دوربینهای خود موجب روحیهبخشی و به تصویر کشیدن شجاعت و شهامت رزمندگان خودی و تضعیف روحیه نیروهای ما میشدید، همچنین قدرت دوربینهای شما برندهتر از اسلحههای رزمندگان دیگر است، زیرا امکان داشت تیرهای رزمندگان به ما اصابت بکند یا نکند ولی تأثیرات دوربین های شما بسیار بیش از اینها بود.
قصه روزه داری اسرا و حمل بار در مسافت 12 کیلومتری
آذرهوشنگ با اشاره به خاطرات ماه مبارک رمضان در دوره اسارت خاطرنشان کرد: به دلیل کوتاه بودن دوره اسارت بنده خاطره زیادی از این دوران ندارم، اما میتوانم به یکی از این خاطرات اشاره کنم، رژیم عراق ما را برای کار اجباری به مناطق دوردست میفرستاد، در ماه مبارک رمضان اسرایی را که روزه می گرفتنند برای آوردن سنگ و تیرآهن از کوهستان هایی که 12 کیلومتر با اردوگاه فاصله داشتند، میفرستادند، در چنین شرایطی رزمندگان با ضعف جسمی و روحی بسیار نامطلوبی مواجه میشدند.
وی با اینکه روزه داری در آسایشگاه بسیار سخت و طاقت فرسا بود، افزود: اسرا همواره با کمبود مواد غذایی روبرو بودند، خیلی از بچه ها قبلا روزه می گرفتند و شب که شام می خوردند تا افطار بعد چیزی برای خوردن نداشتند و امکان نگهداشتن نهار برای افطارشان نبود.
این آزاده سرافراز کشور اظهار کرد: اسرا با وجود مخالفت های سربازان عراقی نمازهای جماعت را بر پا می کردند و دعاهای مخصوص این ایام را نیز به صورت گروه های چند نفره می خواندند.