جامعه پویا -سریال تاریخی گیل دخت با روایت عاشقانه ای از دختر لوس ثروتمند و جوان غیور فقیر آغاز شده است . اسماعیل میرشکار خان که جوانی جسور و بی باک است عاشق تک دختر و دردانه تقی خان مرد درباری شده است. گلنار ( میترا رفیع) که دلباخته اسماعیل ( رضا اکبر پور ) میرشکار است جسارت دیدارهای عاشقانه را از حمایت های بی دریغ پدر به دست آورده و حالا پدر که متوجه دلدادگی دخترش شده است سعی دارد با تنبیه اسماعیل بر این عشق نقطه گذاشته و پایانی مقدر کند. اما آیا عشق اسماعیل و گلنار پایان می یابد.
گلنار دختر یاغی تقی خان
گلنار در سکانس هایی که کارگردان او را معرفی می کند دختری لوس و سربه هواست که دچار عشق مردی جوانمرد و دلیر شده است. عشقی که حالا تقی خان سعی می کند ان را خاموش کند چون می داند دخترش که حتی تحمل خوردن یک غذای غیر باب میلش را ندارد نمی تواند زندگی و سختی های واقعی اش را تحمل کند. اما به نظر می رسد داستان زمانی شکل درستی به خود بگیرد که گلنار با واقعیت دردناک بودن عشق کنار بیاید.
تقی خان اسماعیل میرشکار را به دام انداخته و می خواهد برای تنبیه گلنار او را بکشد اما حالا مادر گلنار تلاش می کند تا اسماعیل را نجات دهد. تقی خانه می داند اسماعیل یکی از مهره های کلیدی اوست اما به خاطر خیره سری دخترش قصد دارد اسماعیل را از سر راه او بردارد.
وساطت یکی از بزرگان فامیل اسماعیل را نجات خواهد داد که اگر اینطور نباشد قطعا با مرگ زودهنگام قهرمان در یک داستان عاشقانه مواجه خواهیم بود.
اما آنچه انتظار می رود در این درام عاشقانه شاهد باشیم پختگی گلنار در این عشق است. آیا عشق می تواند گلنار را از یک دختر نازپرورده به یک زن مبارز تبدیل کند.
از گلنار دردانه تا گلنار مبارز
اسماعیل جوان مبارزی است که طبعی شاعرانه دارد عشق او به گلنار و سختی هایی که این دو برای رسیدن باید تحمل کند می تواند شخصیت هردوی انها را در طول قصه دچار تحولات زیادی کند.
عشق در درام یا باید پایان خوش داشته باشد یا پایانی سوزناک با غمی درداور مانند پایانی که حسن فتحی برای سریال شهرزاد در نظر گرفت. اما اگر آنچه در قصه ها خواندیم عشق بالندگی به همراه داشته باشد نباید انتظار یک پایان خوش و همراه شدن اسماعیل و گلنار باشیم.
اما به نظر می رسد این عشق به یک مبارزه تبدیل شود و گلنار علیه پدر درباری اش طغیان کند. گلنار که حالا قرار است به دربار برود و چندمین زن مظفرالدین شاه شود احتمالا یا علیه پدر طغیان و فرار می کند یا ازدواج را با جان اسماعیل معامله خواهد کرد. اما باید دید اگر اسماعیل آزاد شود آیا این زوج راه دلدادگی را با راه آزادی یکی می کنند یا خیر