جامعه پویا -مرتضی امینی تبار بازیگر جوانی است که برای اولین بار در سریال زخم کاری با کارگردانی محمد حسین مهدویان به سینما معرفی شد.
مرتضی امینی تبار که کارش را از صحنه تئاتر آغاز کرده، در زخم کاری نقش میثم (پسر مالک با بازی جواد عزتی) را بازی میکند که از قسمت نهم این سریال شاهد حضور پررنگتر او و سارا حاتمی، دیگر بازیگر جوان سریال هستیم که در میان طمعورزیها و بیاخلاقیهای اطرافیانشان درگیر یک ماجرای عاشقانه شدهاند.
در ادامه، گفتگوی فیلیمو شات با مرتضی امینی تبار را میخوانید:
*نقش میثم چطور به شما پیشنهاد شد؟
آقای کیومرث مرادی، استاد تئاتر من که نزد ایشان شاگردی کردهام، به من گفتند که نقشی هست که لازم است برای آن تست بازیگری بدهی و من هم پذیرفتم؛ بدون آنکه بدانم این نقش برای چه کاری و کدام کارگردان است. ویدیویی از بازی من گرفتند که به آقای مهدویان داده بودند و خدا خواست و ایشان هم دوست داشتند و به این ترتیب، برای نقش میثم انتخاب شدم.
*با آقای مهدویان از قبل آشنایی داشتید؟
اصلا آقای مهدویان را تا روزی که به دفتر ایشان رفتم، ندیده بودم اما هر کدام از آثار آقای مهدویان را چهار یا پنجبار دیده بودم.
زمانیکه آقای کیومرث مرادی از من ویدیو میگرفتند، اصلا نمیدانستم قرار است آقای مهدویان آن را ببینند. وقتی به دفتر ایشان رفتم و پروژه زخم کاری را دیدم، قلبم ایستاد و اصلا فکر نمیکردم برای این سریال انتخاب شده باشم. من در جهان تصویر دنبال نقشی میگشتم که حتی ده دقیقه باشد، اما خدا به من نقش میثم را داد که بابت آن خدا را شاکرم.
*سابقه کار تئاتر هم دارید؟
بله. من از ۱۷ سالگی کار تئاتر را در شهر قم شروع کردم و بعد از یک سال کار تئاتر، به تهران آمدم ودر شرایط بسیار سختی دور از خانواده و با شرایط دانشجویی و زندگی در خوابگاه و… با گروههای دانشجویی تئاتر کار کردم و در چند نمایش هم بازی کردم؛ از جمله، نمایشهای راز بقا به کارگردانی صالح علویزاده، بیمکان به کارگردانی لعبت شعار، چهلم به کارگردانی امیر پیشوایی و مشاهیر به کارگردانی افشین واعظی.
*و همچنان کار تئاتر را ادامه میدهید؟
خانه من، سالن تئاتر است و هر جا بروم، باز باید به خانهام در تئاتر برگردم. بهتازگی نمایش مشاهیر را در سالن ملک روی صحنه بردهایم.
*در سریال زخم کاری، سکانسهای سوارکاری هم داشتید؛ مهارت سوارکاری را از قبل داشتید یا برای این سریال تمرین کردید؟
بعد از انتخابم برای سریال زخم کاری به من گفتند که شما و خانم سارا حاتمی باید سوارکاری را یاد بگیرید و برای همین چندین جلسه تمرین سوارکاری رفتم.
همه تصور میکنند که من سوارکار ماهری هستم در حالی که این اسبها من را به شدت به زمین کوبیدند و روز اول سوارکاری به شدت آسیب دیدم اما روز دوم توانستم سوارکاری کنم.
*فقط روز اول زمین خوردید؟
بله فقط روز اول خیلی آسیب دیدم و اسب من را زمین زد، اما روزهای بعد مشکلی نداشتم.
اسبهایی که ما با آنها تمرین کرده بودیم، اسبهای اصیلی نبودند. اسب اصیلی که خیلی سواری داده، نیاز دارد که سفت و سخت با آن برخورد کنید. اما من این را نمی دانستم و زمانیکه با این اسبها همان برخورد اسبهای تمرینی را داشتیم، رم میکردند و ما را به در و دیوار میکوبیدند.
*به سوارکاری علاقهمند شدید؟
بله خیلی. من دلم برای اسبم خیلی تنگ شده.
*از تجربه همکاری با آقای مهدویان بگویید.
نمیدانم چطور درباره او حرف بزنم. من او را فرمانده صدا میکنم؛ یک پدر و استاد بینظیر، یک کارگردان کاربلد و یک آدم حسابی حرفهای است.
من و خانم سارا حاتمی کار اولمان بود و برای نخستینبار بود که در یک پروژه حرفهای جلوی دوربین میرفتیم؛
معمولا برای بازیگرانی که بازی در یک فیلم و سریال را برای اولینبار تجربه میکنند، شرایط بسیار سختتر است. چون باید بتوانی شرایط و فضای کار را به خوبی درک کنی و نمیدانی که آیا سایر عوامل و بازیگران شما را درون خودشان راه میدهند و میتوانی با آنها هماهنگ باشی یا خیر. محمدحسین مهدویان کاتالیزور همین داستانهاست؛ کاری میکند که اصلا آب توی دلت تکان نخورد و انگار نه انگار که اولینکار توست.
روزی نبود که آقای مهدویان را بغل نکنم و به او نگویم که چقدر دوستش دارم. کارگردانی بهشدت حرفهای است و من خیلی از کار کردن با او لذت بردم و با افتخار، مهر شاگردی او را بر پیشانیام دارم.
*بازی بازیگر مقابل چقدر روی بازی شما تأثیرگذار است و بازی سارا حاتمی از نظر شما چطور بود؟
بدون شک پارتنر روی بازی هر بازیگر بسیار تأثیرگذار است و خانم سارا حاتمی هم به شدت بازیگر باهوش و خلاقی بود و اگر چه هردوی ما اشکالاتی در کارمان داشتیم که ناشی از نابلدی ما بود، ولی سارا حاتمی به نظر من، بازیگر مستعد و درجه یکی است و آینده بسیار درخشانی دارد؛ امیدوارم که در آینده سیمرغ جشنواره فجر را در دستانش ببینیم.
*در این سریال بازیگران حرفهای زیادی حضور دارند و شما درنخستین تجربه جدی بازیگری در یک کار حرفهای همبازی آنها شدهاید؛ از تجربه بازی در کنار جواد عزتی و دیگر بازیگران حرفهای بگویید…
اوایل زخم کاری که فهمیدم که کاراکتر مالک همان مکبث است، عشق کردم و دیدم که انتخابها چقدر خوب و درست بوده.
جواد عزتی معجزهای برای این سریال بود و من هیچجا حتی یک نکته منفی درباره بازی او ندیدم و نشنیدم.
جواد عزتی خیلی به من کمک کرد و خیلی به من محبت کرد؛ طوری که انگار من برایش واقعا میثم بودم. کمکهای او در کیفیت بازی من بسیار تأثیرگذار بود. من فکر میکنم که آقای عزتی نابغه است و خداوند عزت را به کسی میدهد که خیلی دوستش دارد. دیگر بازیگران حرفهای هم از جمله خانم آزادیور و خانم توسلی که در این سریال پارتنر من بودند، آنقدر قوی هستند که تو نمیتوانی در حضور آنها خوب بازی نکنی. این پارتنرهای حرفهای تو را به جهان کاراکتر خودشان میبرند و در بطن قصه و ماجرا قرار میدهند.
*خودتان چقدر با میثم این قصه همذاتپنداری کردید و چقدر به شخصیت خودتان نزدیک بود؟
میثم از مرتضی به شدت دور بود. من در ناز و نعمت بزرگ نشده بودم و این خانواده مرفه و مشکلات این طبقه از جامعه که ناشی از رفاه زیاد بود و طمعکاریهای آنها برایم قابل درک نبود. من سعی کردم که نقش یک پسر خوب را برای این خانواده بازی کنم.
با وجود آن که شخصیت من از میثم این قصه دور بود، اما این کاراکتر را دوست داشتم.
*شخصیت میثم را چطور دیدید؟
من، میثم را نماد مخاطب میدیدم. مشکل میثم این بود که نگاه میکند و بیشتر از آنکه درگیر ماجراهای اطرافش باشد، فقط نگاه میکند و فقط یک ملجاء و پناه دارد و آن هم مائده است و به نظرم در قصه زخم کاری بسیار به میثم ظلم شد. آدمها به خاطر طمع و منافع خودشان کارهایی را انجام میدهند و وانمود میکنند که برای بچههایشان دست به این کارها میزنند و این مهمترین نکتهای است که باید دریافت شود.
*درباره عشقی که میان میثم و مائده وجود دارد، چه فکر میکنید؟
عاشقها همیشه کارهای عجیبی میکنند؛ هر چه هست بین این دو نفر، پاک است و حس مطلق.
اما این ماجراها در جامعه امروز ما به سختی پیدا میشود و درک درستی از عشق وجود ندارد.
شاید عشق را همان چیزی تصور کنیم که شعرا در اشعارشان آوردهاند، اما در جامعه امروز ما فقط یک ارتباط است با کسی که حس خوبی نسبت به او داریم؛ اما اطرافیانی هستند که تصور میکنند بهتر از تو میدانند که چه چیزی برای تو بهتر است، چه چیزی میتواند انرژی بهتر و حس بهتری را برای تو به ارمغان بیاورد، مثل ناصر در این قصه زخم کاری که میگوید من میدانم چه چیزی برای تو بهتر است.
بازیگری تئاتر سختتر است یا بازیگری جلوی دوربین؟
در تئاتر، شرایط متفاوت است. مخاطب میداند که ما در حال بازی هستیم و بازیگریم اما در مدیوم تصویر، من مجبورم کاری کنم که مخاطب باور کند من میثم هستم.
*رمان را خوانده بودید؟
نه. رمان بیست زخم کاری را نخوانده بودم اما میدانستم که فیلمنامه برگرفته از مکبث شکسپیر است و من هم مکبث را میشناختم.
*سکانسهای بازی شما در این سریال هم مشمول سانسور شد؟
بله. من و مائده قسمتهای زیادی داشتیم که رابطه عاشقانه زوج جوان را نشان میداد، که سانسور شد.