2024/11/23
۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
پیشنهادات ما
رشد خشونت در ایران بالاست

رشد خشونت در ایران بالاست

«جامعه ایران از سال‌های بعد از انقلاب به این سو، دچار تغییر و تحولات عمیقی شده است. خود انقلاب و جنگ دو رویداد مهمی بودند که هویت جامعه ایران را معین و مشخص کردند این دو رویداد آمیخته با خشونت بودند. یعنی اگر انقلاب رخ داد، بخشی از آن مبتنی بر این بود که ساواک مخالفان سیاسی خود را شکنجه می‌کرد، تعدادی را در زندان نگهداری کرده و برخی را هم از بین می‌برد. این یعنی خشونت به شدیدترین شکل خود

جامعه پویا-هر روزه شاهد اعمال خشونت بار در اشکال مختلف و به صورتی عریان در رفتارهای برخی از افراد هستیم؛ مسأله‌ای که به گفته برخی از کارشناسان ریشه در مسایل مختلف روانی و اجتماعی همچون کاهش آستانه تحمل و وجود حس تبعیض و محرومیت در میان آحاد جامعه دارند.

«حسین نبوی» جامعه شناس و استاد دانشگاه در توضیح چرایی این مساله که در جامعه ما پدیده‌هایی شکل می‌گیرند که می‌توانیم آنان را نوعی اعمال خشونت بنامیم، گفت: عوامل مختلفی دخالت دارند که می‌توانیم بخشی از آنان را به عنوان عوامل کلان اسم ببریم و برخی را به عنوان عوامل خرد. تمرکز من روی عوامل خرد است که این روزها در حال بازتولید هستند.

«جامعه ایران از سال‌های بعد از انقلاب به این سو، دچار تغییر و تحولات عمیقی شده است. خود انقلاب و جنگ دو رویداد مهمی بودند که هویت جامعه ایران را معین و مشخص کردند این دو رویداد آمیخته با خشونت بودند. یعنی اگر انقلاب رخ داد، بخشی از آن مبتنی بر این بود که ساواک مخالفان سیاسی خود را شکنجه می‌کرد، تعدادی را در زندان نگهداری کرده و برخی را هم از بین می‌برد. این یعنی خشونت به شدیدترین شکل خود. این افراد وقتی از زندان آزاد می‌شدند (و یا حتی وابستگان آنها که از این جریان اعمال خشونت مطلع می‌شدند) تمایل داشتند تا با توسل به خشونت، رژیم شاهنشاهی را سرنگون کنند. بنابراین در انقلاب از هر دو سو، خشونت وجود داشت. شاید بتوان گفت خشونتی که از جانب نظام سیاسی پهلوی وجود داشت سبب شد تا به صورت متقابل، خشونتی در نیروهای انقلابی شکل بگیرد. در هر حال انقلاب محصول تضاد دو گروه، و محصول خشونت متقابلی بود که اتفاق افتاده است».

این استاد دانشگاه افزود: بعد از انقلاب و به فاصله‌ای کوتاه، جنگ علیه ایران آغاز شد و این جنگ هم باز یک خشونت آشکار بود که به مدت ۸ سال تداوم یافت. اگر انقلاب یکسال یا چیزی کمتر از آن تداوم داشت اما جنگ زمانی بسیار بیشتر از آن تداوم یافت؛ بنابراین می‌بینیم که در سطح کلان، عوامل مهمی در شکل دادن به روحیه خشن و خشونت نقشی مؤثر ایفا کرده‌اند.

«گرچه به صورت آشکار سبب پدیده‌هایی نشده‌اند اما اینها در ناخودآگاه جمعی ایرانیان باقی مانده‌اند و نسل‌هایی که بعدها پدید آمده‌اند هم از طریق رسانه‌ها، میراث دار این خشونت‌هایی بوده‌اند که در دو مقطع مهم اتفاق افتاده است».

تبعیض علت العلل تخاصم

نبوی در توضیح علت و العلل ایجاد این وضعیت تصریح کرد: اما رویدادی که رخ داد و به عقیده ام اهمیت زیادی داشت، این بود که در دوره‌ای جامعه ایران که نوعی آرامش سیاسی پیدا کرد بود، رفته رفته به سمت توسعه اقتصادی گام برداشت و درآمدهای اقتصادی افزایش پیدا کرد و در این افزایش درآمدهای اقتصادی، گروه خاصی نقدینگی بیشتری به دست آورند؛ به صورتی که در نقدینگی‌ها حجم قابل ملاحظه‌ای را به خود اختصاص دادند؛ نقدینگی‌هایی که در اختیار افراد هست و سیستم دولتی نظارت و کنترل کمی را می‌تواند بر روی آنها اعمال کند.

«این نقدینگی بالا سبب اختلاف طبقاتی و بدتر از آن سبب تخاصم طبقاتی هم می‌شود. اگرچه این تخاصم طبقاتی به جنگ مسلحانه و چیزهایی از این قبیل کشیده نشده است اما در شکل نوعی نفرت پنهان، در میان آدم‌ها متبلور است. اینکه آدم‌ها اصلاً دوست ندارند علیه شأن تبعیضی رخ بدهد و وقتی که تبعیضی را می‌بینند، بلافاصله برآشفته و عصبانی می‌شوند به عقیده من یک دلیلش به همین تخاصم طبقاتی باز می‌گردد که ناشی از افزایش نقدینگی در دست طبقات متمول تر هست؛ این نقدینگی به آنها امکان و قدرت هرکاری را می‌دهد و در مقابل احساس محرومیت نسبی را برای طبقاتی که از امکانات مالی برخوردار نیستند، شکل می‌دهد. بنابراین حساسیت شدید نسبت به هرجا و حوزه‌ای که تبعیض اتفاق می‌افتد، وجود دارد.

«نگاه کنید در بین خانم‌ها همیشه از اینکه تبعیضی از جانب آقایان به آنها اعمال می‌شود (چه در درون خانواده، چه در نهاد آموزشی، چه در نهاد اقتصاد و به ویژه در محل کار و حتی در نهاد سیاست) نارضایتی وجود دارد و این تبعیض‌ها بسیار حساسیت برانگیز است و در واقع آنها نسبت به این موضوع واکنش نشان می دهند».

وی افزود: این یک نمونه عمده بود و تبعیضات ها به اشکال مختلفی وجود دارند و نه تنها در بین آقایان و خانم‌ها بلکه در بین نسل‌های مختلف هم به همین صورت در جریان و آنجا هم حساسیت برانگیز هستند. نسل جدید تماماً در معرض تبعیض است و بیشتر می‌خواهد؛ در حالی که ممکن است واقعاً این گونه نباشد.

«بنابراین بین نسل‌ها و بین جنسیت یا حتی در بین مشاغل مختلف (یا حتی تبعیض‌هایی که از لحاظ ایدئولوژیک برقرار می‌شوند) گروهی خود را خودی و دیگران را غیرخودی می‌پندارند؛ بر این اساس تبعیضی را برقرار می‌کنند و بدین شیوه می‌خواهند تا به مناصب و امکانات بیشتری دسترسی داشته و از ابزارهای قدرت بیشتری برخودار باشند؛ بنابراین تبعیض به اشکال مختلف ی در جامعه شکل می‌گیرد و این به خودی خود در نحوه شکل دادن به خشونت در سطوح خرد، نقش مؤثری دارد. آدم‌ها وقتی در جامعه زندگی می‌کنند و در جاهای مختلف می‌بینند که تبعیض علیه آنان اعمال می‌شود به لحاظ روانی متأثر شده و این مساله به لحاظ روانی تأثیراتی جدی را برجای می‌گذارد؛ آنها عصبانی و خشمگین می‌شوند و گویی نوعی احساس تروما (جراحت یا شوکی که بر بدن وارد می‌شود) در آنان شکل گرفته است و به دنبال این هستند تا تلافی کنند و به نوعی این تبعیضی که علیه شأن صورت گرفته را جبران کنند؛ بنابراین احساس تبعیض خود منجر به چنین عواملی می شود».

محرومیت نسبی؛ هیزم آتش خشونت

این جامعه شناس ادامه می‌دهد: کسانی که احساس تبعیض می‌کنند به ویژه اگر برای عدالتخواهی به دستگاه‌ها و سازمان‌های مربوطه (مثلاً نیروی انتظامی یا قوه قضائیه) مراجعه کنند؛ وقتی که می‌بینند حق و حقوق آنها به ایشان بازگرداننده نمی‌شود و احقاق حق صورت نمی‌گیرد، اطمینان پیدا می‌کنند که سیستم از بیخ و بن دچار مشکل است و نمی‌شود درستش کرد؛ در نتیجه خود دست به اقدام می‌زنند. مدعای این مثال در صحبت‌های آقای نجفی وجود داشت. آقای نجفی می‌گفتند که «به واسطه اینکه در یک سال گذشته ما از طریق قانونی اقدام کرده‌ایم ولی این رویه اداری و قضایی طول کشید، سوءظن خانم استاد افزایش پیدا کرد». گرچه اینجا گفته‌اند سوءظن، ولی گمان می‌کنم که به این احساس رسیده است که دستگاه قضایی حالا حالاها مشکل را حل نخواهد کرد، در نتیجه خواسته تا خودش مشکل را حل کند.

«این داستان نمونه‌ای است که علنی و ابراز شده؛ اما از این موارد به وفور در میان آدم‌های مختلف وجود دارد. در نتیجه احساس تبعیض که به اشکال مختلف در جامعه ما بازتولید می‌شود، نقش خیلی مهمی در شکل دادن به خشونت در سطوح خرد دارد. این احساس تبعیض خودش هم یک ارزش و هنجار فرهنگی است و این گونه نیست که صرفاً دستگاه‌های اداری ناکارآمد هستند و ناکامی سیستمی برای آدم‌ها اتفاق می‌افتد در نتیجه احساس تبعیض که به اشکال مختلف در جامعه ما بازتولید می‌شود، نقش خیلی مهمی در شکل دادن به خشونت در سطوح خرد دارد. این احساس تبعیض خودش هم یک ارزش و هنجار فرهنگی است و این گونه نیست که صرفاً دستگاه‌های اداری ناکارآمد هستند و ناکامی سیستمی برای آدم‌ها اتفاق می‌افتد. بلکه اساساً خانواده‌ها هم در تربیت و جامعه پذیر کردن فرزاندن خود، از آنجا که خودشان هم در معرض تبعیض‌های مختلف بوده‌اند، همین تبعیض را مستقیم و غیرمستقیم به فرزندانشان منتقل می کنند».

نبوی خاطرنشان کرد: در نتیجه در جامعه پذیری اولیه این تبعیضی که قائل شده است در واقع انتقال می‌یابد. به قول بوردیو (جامه شناس فرانسوی) وقتی ابیتوس (عادت واره) آدم‌ها شکل گرفت، در بزرگسالی این عادت واره ها بازتولید می‌شود. یعنی افراد دوباره ساختارهای بیرونیِ درونی شده در دوران کودکی را، در بزرگسالی بیرونی می‌کنند. یعنی آنها دوباره تبعیض‌ها راا علیه کسانی دیگر انجام می‌دهند.

«در نتیجه تبعیض فقط از جانب دستگاه‌های اداری نیست که بازتولید می‌شود بلکه از طریق نهاد خانواده هم بازتولید می‌شود. این تبعیض‌ها البته از طریق رسانه‌ها و کالاهای فرهنگی (مانند فیلم، موسیقی، خبر، گزارش‌های خبری و…) که رسانه‌ها تولید می‌کنند هم، به اشکال مختلف به جامعه منتقل می شوند».

وی افزود: وجود سازوکار فرهنگی مهمی به نام تبعیض که خودش هم از علل و عوامل دیگری ریشه گرفته است، سبب می‌شود که در بین آدم‌ها چیزی به اسم احساس محرومیت نسبی شکل گیرد. احساس محرومیت نسبی حلقه واسط و نزدیکی به خشونت است. خشونت هم اشکال و انواع مختلفی دارد. گاهی آدم‌ها با برزبان آوردن یک ضرب المثل یا شعر یا با یک حرکت بدنی خیلی لطیف در نازل‌ترین سطح، اعمال خشونت می‌کنند. و گاهی در سطح بالاتر. کسی که به دیگری فحش و دشنام می‌گوید هم نوعی اعمال خشونت می‌کند اما از نوع کلامی که تنبیه و خشونت جسمی نیست. در سطح بالاتر هم انواع دیگری را داریم چون تنبیه بدنی و حمله بدنی که در بالاترین سطح آن می‌شود قتل دیگری.

«از این بالاتر دولت‌هایی هستند که کشتار جمعی می‌کنند. مثلاً کشتار یهودیانی که می‌گویند توسط هیتلر صورت گرفته، مصداقی است بر خشونت بالاتر. هریک از این سطوح خشونت به عقیده ام در جایی و با سطحی از محرومیت نسبی مرتبط می‌شوند. و محرومیت نسبی هم با احساس تنبیه در سطح خرد ارتباط نزدیک دارد».

این استاد دانشگاه تصریح کرد: باز در اینجا رسانه‌ها و از جمله رسانه‌های رسمی کشور، شبکه‌های اجتماعیِ مجازی، ماهواره و سایر رسانه‌های خارجی، نقش موثری دارند چرا که دائماً این احساس را تشدید می‌کنند. بنابراین وقتی احساس محرومیت نسبی توسط رسانه‌هایی که امکان مقایسه این محرومیت را ایجاد می‌کنند، شکل می‌گیرد، سبب آمادگی برای اعمال خشونت در سطوح مختلف آن می‌شود.

این سازوکارها که هم در نهاد خانواده، هم در نهاد سیاست، هم در نهاد آموزش و به ویژه اخیراً در نهاد اقتصاد (جدیداً سامان آن دچار برهم خوردگی و اختلال شده و فشار تورم اقتصادی آدم‌ها را به سرحد جنون رسانده است) جریان دارد، در این اعمال خشونت نقش موثری را ایفا کرده‌اند و سبب ایجاد این وضعیت شده‌اند.

منبع: ایرنا

 

پیشنهادات ما
کلید واژه
دیدگاه‌ها

نظراتی كه به تعميق و گسترش بحث كمك كنند، پس از مدت كوتاهی در معرض ملاحظه و قضاوت ديگر بينندگان قرار مي گيرد. نظرات حاوی توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمی شود.